مار، یاد دهانیدن کسی را بعد فراموشی. یاد آوردن امری کسی را بعد فراموشی، بدل گذرانیدن چیزی. بدل بگذرانیدن. (تاج المصادر بیهقی) ، بلند قدر و منزلت گردانیدن کسی را: اخطره اﷲ، خود را گرد گردانیدن برای حریف، پس برآمدن برای جنگ با وی، گرو بستن، اخطار مال، مال را بگرو در میان نهادن، اخطار فلان فلان را، هم قدر و هم منزلت کسی گردیدن، اخطار کردن، اعلام کردن