جدول جو
جدول جو

معنی اخته

اخته
(اَ تَ / تِ)
خایه بیرون کشیده. (برهان). بی خایه. جانور خایه کشیده عموماً و اسب خصوصاً. چاروای خایه بیرون کشیده. مقطوع. آخته. خصی. خواجه: خروس اخته. یابوی اخته. ج، اختگان، اخته ها (در مورد اسب).
شب قضیم اختگانت زارتفاع سنبله
می کند حاصل بدوش کهکشان می آورد.
سلمان ساوجی.
- امثال:
سگ به دستش نمی توان داد تا اخته کند، نظیر: سرمه را از چشم می زند (یا می رباید) ، بسیار در دزدی چابک و چست است. (امثال و حکم)
لغت نامه دهخدا