خواهر. همشیره، آگاهی بچیزی. (منتهی الارب). خبر گرفتن. (غیاث). آگاهی پس از آزمایش. - اختبار کردن، آزمودن. (زمخشری). ، جرجانی در تعریفات آرد: اختبار، کاری را گویند که موجب ظهور چیزی باشد یعنی امتحان. اختبار از خداوند تبارک عبارت از ظاهر و آشکار کردن چیزی است که از اسرار خلق خود دانسته است. زیرا علم خدا دو قسم است یکی علم در لوح است که قبل از وجود شی ٔ میباشد و دوم علمی است بعد از وجود شی ٔ در مظاهر خلق و این معنی دوم اختبار را بلا هم میگویند