معنی احشن احشن (اَ شَ) قال ضراربن عمر: کان (علی بن ابیطالب) و اﷲ صوّاماً بالنهار و قوّاماً باللیل یحب ّ من اللباس اخشنه و من الطعام احشنه، اعراض کردن. (منتهی الارب)، فراخ سالی یافتن. (زوزنی)، بابر شدن زمین. (زوزنی) لغت نامه دهخدا