معنی اجداء - لغت نامه دهخدا
معنی اجداء
- اجداء
(شُ) - عطا یافتن. (تاج المصادر). رسیدن بعطا. (منتهی الارب)، رفتن بر زمین جدد. در زمین هموار رفتن، براه راست رفتن، اجداد طریق، جدد (زمین هموار درشت) گردیدن راه. (منتهی الارب). هامون شدن زمین. (تاج المصادر)، درستی در کار. ضد هزل، اجداد نخل، بوقت درو رسیدن خرمابن. بوقت بریدن رسیدن بار خرما. (تاج المصادر). بریدن بار خرما، اجدّت قرونی منه، یعنی گذاشتم او را. (منتهی الارب)، کوشیدن در کار: اجدّ فی الأمر، کوشید در کار. (منتهی الارب). بوش کردن. (تاج المصادر)، اجدّ بها امراً، ای اجدّ امره بها، نصب علی التمییز. (تاج العروس)، اجدّ فلان امره بذلک، ای احکمه. (تاج العروس از اصمعی)، خداوند بخت گردانیدن. (تاج المصادر) (زوزنی)
لغت نامه دهخدا