جدول جو
جدول جو

معنی اجبار

اجبار
(شَ رَرْ)
جبر. بستم بر کاری داشتن. (زوزنی) (منتهی الارب). بستم بر سر کاری داشتن. (تاج المصادر).
لغت نامه دهخدا