معنی اثم
- اثم
- بزه شمردن بر کسی. گناهکار شمردن: اثمه اﷲ فی کذا، گناهکار شمراد او را خدای در این کار. (منتهی الارب) ، خداوند شتران ثمن شدن، یعنی آنکه در هشت روز یک نوبت آب یابند: اثمن الرجل. (منتهی الارب) ، هشتم به آب آمدن اشتر. (تاج المصادر) ، بهاکردن متاع: اثمنه سلعته، بها کرد متاع او را و داد او را بهای آن و کذلک: اثمن له سلعته
