معنی اثلاج اثلاج (بَ) اثلاج سماء، برف باریدن آسمان، رخنه شده. (تاج المصادر). رخنه دار، شمشیر و نیزه که در آن جرفه و رخنه شود، (اصطلاح عروض) فعلن چون بزحاف ثلم (بسقوط فا) از فعولن خیزداثلم خوانند یعنی رخنه شده. (المعجم فی معاییر اشعارالعجم) لغت نامه دهخدا