جدول جو
جدول جو

معنی اتجار

اتجار
(سَ زَ / زِ / زُ)
بازرگانی کردن. (تاج المصادر بیهقی). خرید و فروش کردن. معامله. سودا. بیع و شری. تجارت. (زوزنی) :
هرکه شد مر شاه را او جامه دار
هست خسران بهر شاهش اتّجار.
مولوی.
، دارو بگلوی خود فروبردن. (زوزنی) ، میان دهن را علاج کردن، علاج کردن. (زوزنی) ، خویشتن را علاج کردن به وجور. (و وجور داروست که در دهن ریزند). دارو گرفتن بوجور. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا