معنی ابلام ابلام (سَ کَ / کِ) خاموش شدن، تازه رو. گشاده رو. نیکوروی، مرد گشاده ابرو. (تاج المصادر بیهقی). خلاف اقرن. مؤنث: بلجاء. ج، بلج لغت نامه دهخدا