جدول جو
جدول جو

معنی ابل

ابل
(اِ بِ / اِ)
نامی است جمله اشتران را. (مهذب الاسماء). اشتران بیش از دو. (جمع بی مفرد یا اسم جنس باعتبار وضع نه استعمال). ج، آبال:
محقق همان بیند اندر ابل
که در خوبرویان چین و چگل.
سعدی.
گفتم بگریم تا ابل، چون خر فروماند بگل
وین نیز نتوانم که دل با کاروانم میرود.
سعدی.
، بی نیاز شدن شتران و غیر آن از آب بسبب گیاه تر خوردن، اباله، یعنی زه و طوقه ساختن برای چاه، غالب و قوی گردیدن، شتران چرنده برای کسی بادید کردن، دانا و ماهر شدن بکار شتر و گوسپند. استاد شدن در چرانیدن شتر. (زوزنی)
لغت نامه دهخدا