جدول جو
جدول جو

معنی ابطال

ابطال
(سِ تَ اَ)
باطل کردن. نقض. رد. نسخ. الغاء. عزل کردن. شکستن. لغو کردن. اقاله. نادرست کردن. تباه کردن. ناچیز کردن: بمجرد گمان... نزدیکان خود را مهجور گردانیدن و در ابطال ایشان سعی نمودن... تیشه بر پای خود زدن بود. (کلیله و دمنه) ، دروغ و باطل و هزل گفتن. باطل آوردن
لغت نامه دهخدا