جدول جو
جدول جو

معنی ล้ม - جستجوی لغت در جدول جو

ล้ม
زمین خوردن، سقوط، به زمین افتادن
دیکشنری تایلندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

جوش آوردن، آب پز شده
دیکشنری تایلندی به فارسی
محاصره کردن، اطراف، محصور کردن
دیکشنری تایلندی به فارسی
فراموش کردن، فراموش کن، فراموشکار
دیکشنری تایلندی به فارسی
سرریز شدن، سرریز
دیکشنری تایلندی به فارسی
نارنجی
دیکشنری تایلندی به فارسی
ورشکست کردن، ورشکسته
دیکشنری تایلندی به فارسی
افت کردن، افتاد پایین
دیکشنری تایلندی به فارسی
شکست خوردن، شکست بخورد، ناموفّق
دیکشنری تایلندی به فارسی
با شکست، شکست خورد
دیکشنری تایلندی به فارسی
بی وقفه، شکست نخورد
دیکشنری تایلندی به فارسی
عدم موفّقیّت، شکست زیر آستانه
دیکشنری تایلندی به فارسی
سرنگون کردن، سرنگونی
دیکشنری تایلندی به فارسی