معنی ต้ม
ต้ม
جوش آوردن، آب پز شده
دیکشنری تایلندی به فارسی
واژههای مرتبط با ต้ม
ตาม
ตาม
تَعقِیب کَردَن، دُنبال کَردَن، دُنبالِه دار بودَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ล้ม
ล้ม
زَمین خُوردَن، سُقوط، بِه زَمین اُفتادَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ส้ม
ส้ม
نَارَنجی
دیکشنری تایلندی به فارسی