معنی ล่อ - جستجوی لغت در جدول جو
ล่อ
وسوسه کردن، قاطر
ادامه...
وَسوَسِه کَردَن، قاطِر
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
โผล่ออกมา
برجسته بودن، ظهور کند
ادامه...
بَرجَستِه بودَن، ظُهور کُنَد
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างล่อแหลม
به طور فریبنده، به طور متزلزل
ادامه...
بِه طُورِ فَریبَندِه، بِه طُورِ مُتِزَلزِل
دیکشنری تایلندی به فارسی
ใส่กล่อง
جعبه کردن، در یک جعبه قرار دهید
ادامه...
جَعبِه کَردَن، دَر یِک جَعبِه قَرار دَهید
دیکشنری تایلندی به فارسی
กล่อม
آرامش دادن، آرامش
ادامه...
آرامِش دادَن، آرامِش
دیکشنری تایلندی به فارسی
กลมกล่อม
هماهنگ، ملایم
ادامه...
هَماهَنگ، مُلایِم
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไล่ออกจาก
بیرون کردن، اخراج از
ادامه...
بیرون کَردَن، اِخراج اَز
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไล่ออก
اخراج کردن، گونی، کیسه زدن
ادامه...
اِخراج کَردَن، گونی، کیسِه زَدَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ความไม่คล่องแคล่ว
بی دقّتی، مهارت
ادامه...
بی دِقَّتی، مَهارَت
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างคล่องแคล่ว
چابکانه، روان، با مهارت، به طور روان، چابک دست، چابک وار
ادامه...
چابُکانِه، رَوان، با مَهارَت، بِه طُورِ رَوان، چابُک دَست، چابُک وار
دیکشنری تایلندی به فارسی
คล่องแคล่ว
فعّال، روان، چابک، جالب
ادامه...
فَعّال، رَوان، چابُک، جالِب
دیکشنری تایلندی به فارسی
ความคล่องตัว
چالاکی، تحرّک
ادامه...
چالاکی، تَحَرُّک
دیکشنری تایلندی به فارسی
ความคล่องแคล่ว
زیرکی، قابلیت مانور، چابکی
ادامه...
زیرَکی، قابِلِیَت مانُور، چابُکی
دیکشنری تایلندی به فارسی
เกลี้ยกล่อม
منصرف کردن، اغوا کردن
ادامه...
مُنصَرِف کَردَن، اِغوا کَردَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
การปลดปล่อย
آزادسازی، رهایی، آزادی
ادامه...
آزادسازی، رَهایی، آزادی
دیکشنری تایلندی به فارسی
การล่อลวง
فریبندگی، وسوسه
ادامه...
فَریبَندِگی، وَسوَسِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างหล่อ
به طور زیبا، خوش تیپ
ادامه...
بِه طُورِ زیبا، خُوش تیپ
دیکشنری تایلندی به فارسی
สภาพคล่อง
نقدینگی
ادامه...
نَقدِینِگی
دیکشنری تایلندی به فارسی
หล่อ
خوش چهره، خوش تیپ، قالب دادن، خوش سیما
ادامه...
خُوش چِهرِه، خُوش تیپ، قالِب دادَن، خُوش سیما
دیکشنری تایلندی به فارسی
ล่องเรือ
گشت زدن، کروز
ادامه...
گَشت زَدَن، کُروز
دیکشنری تایلندی به فارسی
ย่อ
اختصار کردن، کوتاه، خلاصه کردن، کوتاه کردن
ادامه...
اِختِصار کَردَن، کوتاه، خُلاصِه کَردَن، کوتاه کَردَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ล่า
شکار کردن، شکار
ادامه...
شِکار کَردَن، شِکار
دیکشنری تایلندی به فارسی
ห่อ
در بر گرفتن، بسته بندی کنید، بسته بندی کردن، بستن
ادامه...
دَر بَر گِرِفتَن، بَستِه بَندی کُنید، بَستِه بَندی کَردَن، بَستَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ก่อ
مرتکب شدن، فرم
ادامه...
مُرتَکِب شُدَن، فُرم
دیکشنری تایلندی به فارسی
ล่อลวง
وسوسه شده، فریب دادن، وسوسه انگیز
ادامه...
وَسوَسِه شُدِه، فَریب دادَن، وَسوَسِه اَنگیز
دیکشنری تایلندی به فارسی
ล่องลอย
فراطبیعی، شناور
ادامه...
فَراطَبیعی، شِناوَر
دیکشنری تایلندی به فارسی
ความหล่อ
زیبایی، خوش تیپ بودن
ادامه...
زیبایی، خُوش تیپ بودَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
สภาพคล่องต่ำ
نقدینگی پایین، نقدینگی کم
ادامه...
نَقدِینِگی پایین، نَقدِینِگی کَم
دیکشنری تایلندی به فارسی
น้ำหล่อเย็น
خنک کننده
ادامه...
خُنَک کُنَندِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
ปล่อยออก
منتشر شدن، آزاد کردن
ادامه...
مُنتَشِر شُدَن، آزاد کَردَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ปล่อยลม
خالی کردن، باد کردن
ادامه...
خالی کَردَن، باد کَردَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ปล่อย
پخش کردن، آزاد کردن
ادامه...
پَخش کَردَن، آزاد کَردَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ปลดปล่อย
تخلیه کردن، آزاد کردن
ادامه...
تَخلِیَه کَردَن، آزاد کَردَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ผู้ปลดปล่อย
آزادکننده، رهایی بخش
ادامه...
آزادکُنَندِه، رَهایی بَخش
دیکشنری تایلندی به فارسی
การล่องหน
نامرئی بودن
ادامه...
نامَرئی بودَن
دیکشنری تایلندی به فارسی