معنی ห่อ
ห่อ
در بر گرفتن، بسته بندی کنید، بسته بندی کردن، بستن
دیکشنری تایلندی به فارسی
واژههای مرتبط با ห่อ
ย่อ
ย่อ
اِختِصار کَردَن، کوتاه، خُلاصِه کَردَن، کوتاه کَردَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ล่อ
ล่อ
وَسوَسِه کَردَن، قاطِر
دیکشنری تایلندی به فارسی
หล่อ
หล่อ
خُوش چِهرِه، خُوش تیپ، قالِب دادَن، خُوش سیما
دیکشنری تایلندی به فارسی
ก่อ
ก่อ
مُرتَکِب شُدَن، فُرم
دیکشنری تایلندی به فارسی