معنی ลึก - جستجوی لغت در جدول جو
ลึก
عمیق
ادامه...
عَمیق
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
อย่างที่ระลึก
یادآورانه، به عنوان یادگاری
ادامه...
یادآوَرانِه، بِه عُنوانِ یادِگاری
دیکشنری تایلندی به فارسی
การคลี่คลายความลึกลับ
رمزگشایی، کشف رمز و راز
ادامه...
رَمزگُشایی، کَشف رَمز و راز
دیکشنری تایلندی به فارسی
การฝังรากลึก
ریشه داری، لایه بندی
ادامه...
ریشِه داری، لایِه بَندی
دیکشنری تایلندی به فارسی
การทำให้ลึกลับ
تحریف، رمز و راز
ادامه...
تَحرِیف، رَمز و راز
دیکشنری تایلندی به فارسی
การกลายเป็นผลึก
بلور شدن، تبلور
ادامه...
بُلور شُدَن، تَبَلوُر
دیکشنری تایلندی به فارسی
ความเข้าใจลึกซึ้ง
بینش
ادامه...
بینِش
دیکشنری تایلندی به فارسی
ความโศกเศร้าลึกซึ้ง
اندوه مندی، اندوه عمیق
ادامه...
اَندوه مَندی، اَندوه عَمیق
دیکشنری تایلندی به فارسی
ความลึก
عمق
ادامه...
عُمق
دیکشنری تایلندی به فارسی
ความลึกลับ
موذی بودن، رمز و راز، مرموز بودن
ادامه...
موذی بودَن، رَمز و راز، مَرموز بودَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างระลึกถึง
به طور یادبودی، یادآوری
ادامه...
بِه طُورِ یادبُودی، یادآوَری
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างลึกซึ้ง
به شدّت، عمیقاً، با بینش، به طور عمیق
ادامه...
بِه شِدَّت، عَمیقاً، با بینِش، بِه طُورِ عَمیق
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างลึกลับ
رمزی، به طور مرموزی، به طور مرموز، به طور روحانی، به طور عرفانی، به طور معمّاگونه
ادامه...
رَمزی، بِه طُورِ مَرموزی، بِه طُورِ مَرموز، بِه طُورِ روحانی، بِه طُورِ عِرفانی، بِه طُورِ مُعَمّاگونِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
รำลึก
یادآوری کردن، بازپس گیری، به یاد آوردن
ادامه...
یادآوَری کَردَن، بازپَس گیری، بِه یاد آوَردَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ผลึก
بلورین، کریستال، بلور شدن، کریستالی شده
ادامه...
بِلورین، کریستال، بُلور شُدَن، کریستالی شُدِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
ผู้ระลึกถึง
یادگار، یادگار از
ادامه...
یادگار، یادگار اَز
دیکشنری تایلندی به فارسی
พิลึก
خیالی، ترسناک
ادامه...
خَیالی، تَرسناک
دیکشنری تایلندی به فارسی
มองลึก
عمیق، عمیق نگاه کن
ادامه...
عَمیق، عَمیق نِگاه کُن
دیکشنری تایلندی به فارسی
มีร่องลึก
پسمنده، با شیارهای عمیق
ادامه...
پَسمَندِه، با شیارهایِ عَمیق
دیکشنری تایلندی به فارسی
ทำให้ลึก
عمیق تر کردن
ادامه...
عَمیق تَر کَردَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ที่ทำให้ระลึกถึง
یادآور
ادامه...
یادآوَر
دیکشنری تایلندی به فارسی
ที่ระลึก
یادبود، سوغات
ادامه...
یادبُود، سُوغات
دیکشنری تایلندی به فارسی
ลึกลับ
مبهم، مرموز، دیر فهم، ماورایی
ادامه...
مُبهَم، مَرموز، دیر فَهم، ماوَرایی
دیکشنری تایلندی به فارسی
ลึกขึ้น
عمیق تر شدن، عمیق تر
ادامه...
عَمیق تَر شُدَن، عَمیق تَر
دیکشنری تایلندی به فارسی
ลอก
پوسته پوسته بودن، لایه برداری، کندن
ادامه...
پوستِه پوستِه بودَن، لایِه بَرداری، کَندَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ลาก
کشیدن، بکشید
ادامه...
کِشیدَن، بِکِشید
دیکشنری تایلندی به فارسی
การระลึกถึง
یادبود، یادی از
ادامه...
یادبُود، یادی اَز
دیکشنری تایلندی به فارسی