معنی ฝาด - جستجوی لغت در جدول جو
ฝาด
جمع کننده، قابض
ادامه...
جَمع کُنَندِه، قابِض
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ฟาด
سیلی زدن، تراش، با شلّاق زدن
ادامه...
سیلی زَدَن، تَراش، با شَلّاق زَدَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ฝาก
سپردن، سپرده گذاری
ادامه...
سِپُردَن، سِپُردِه گُذاری
دیکشنری تایلندی به فارسی
สาด
پاشیدن
ادامه...
پاشیدَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
วาด
کشیدن، قرعه کشی
ادامه...
کِشیدَن، قُرعِه کِشی
دیکشنری تایلندی به فارسی
ขาด
غایب، شکسته، فرسوده، کمبود داشتن، کهنه، پاره پاره، ناتمام، پاره شده
ادامه...
غایِب، شِکَستِه، فَرسودِه، کَمبود داشتَن، کُهنِه، پارِه پارِه، ناتَمام، پارِه شُدِه
دیکشنری تایلندی به فارسی