جدول جو
جدول جو

معنی ฝัง - جستجوی لغت در جدول جو

ฝัง
دفن کردن، جاسازی کنید، قرار دادن، کاشتن، درون سازی کردن
دیکشنری تایلندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بلند، به عنوان، به طور لوسی، زنگ زدن، زنگ دار، محکم، پرشور
دیکشنری تایلندی به فارسی
شنیدن، گوش کن، گوش دادن
دیکشنری تایلندی به فارسی
رویابافی کردن، رؤیا، خواب دیدن، خیالی
دیکشنری تایلندی به فارسی
حبس کردن، زندانی شد
دیکشنری تایلندی به فارسی
جدا کردن، کشت کنند، نهادن، ریشه دادن
دیکشنری تایلندی به فارسی
متخصّص طب سوزنی
دیکشنری تایلندی به فارسی
ریشه داری، لایه بندی
دیکشنری تایلندی به فارسی
استحکام، لایه بندی
دیکشنری تایلندی به فارسی
آموزش القائی، القای باورها
دیکشنری تایلندی به فارسی