معنی ปิด - جستجوی لغت در جدول جو
ปิด
بستن، خاموش کردن، بسته
ادامه...
بَستَن، خاموش کَردَن، بَستِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ไม่ปกปิด
بی پرده، پنهان نشده است
ادامه...
بی پَردِه، پِنهان نَشُدِه اَست
دیکشنری تایلندی به فارسی
ยังไม่ได้ปิด
پوشیده نشده، هنوز بسته نشده است
ادامه...
پوشیدِه نَشُدِه، هَنوز بَستِه نَشُدِه اَست
دیکشنری تایلندی به فارسی
ผู้เปิดใช้งาน
مجاز، فعّال کننده
ادامه...
مُجاز، فَعّال کُنَندِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างเปิดออก
با شکاف، آشکارا
ادامه...
با شِکاف، آشِکارا
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างเปิดเผย
صریحاً، آشکارا، به طور آشکارا، به طور عمومی
ادامه...
صَریحاً، آشِکارا، بِه طُورِ آشِکارا، بِه طُورِ عُمومی
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างปิดสนิท
به طور مهر و موم، کاملاً بسته
ادامه...
بِه طُورِ مُهر و موم، کامِلاً بَستِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่ปิดบัง
بی پرده، پنهانش نکن
ادامه...
بی پَردِه، پِنهانَش نَکُن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่เปิด
باز نشده، باز نیست
ادامه...
باز نَشُدِه، باز نیست
دیکشنری تایلندی به فارسی
ที่สามารถปิดได้
قابل بسته شدن، که می تواند بسته شود
ادامه...
قابِلِ بَستِه شُدَن، کِه مِی تَوانَد بَستِه شَوَد
دیکشنری تایلندی به فارسی
การเปิดใช้งานใหม่
راه اندازی مجدّد، فعّال سازی مجدّد
ادامه...
راه اَندازی مُجَدَّد، فَعّال سازی مَجَدَّد
دیکشنری تایلندی به فارسی
การเปิดใช้งาน
فعّال سازی
ادامه...
فَعّال سازی
دیکشنری تایلندی به فارسی
การเปิดเผย
افشاگری، مکاشفه، خوش مشربی، وحی
ادامه...
اِفشاگَری، مُکَاشَفِه، خُوش مَشرَبی، وَحی
دیکشنری تایلندی به فارسی
การเปิด
آغاز، باز کردن، باز شدن
ادامه...
آغاز، باز کَردَن، باز شُدَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
โดยไม่เปิดเผยชื่อ
به طور ناشناس، به صورت ناشناس
ادامه...
بِه طُورِ ناشِناس، بِه صورَتِ ناشِناس
دیکشنری تایلندی به فارسی
เปิดตัว
راه اندازی کردن، راه اندازی
ادامه...
راه اَندازی کَردَن، راه اَندازی
دیکشنری تایلندی به فارسی
ปกปิด
استتاری، پنهان کردن، پوشاندن
ادامه...
اِستِتاری، پِنهان کَردَن، پوشاندَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ด้วยใจเปิดกว้าง
با قلب باز، با ذهنی باز
ادامه...
با قَلب باز، با ذِهنی باز
دیکشنری تایلندی به فارسی
เปิด
باز، باز کردن، باز شده
ادامه...
باز، باز کَردَن، باز شُدِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
ปิดมู่ลี่
پرده بستن، پرده ها را ببندید
ادامه...
پَردِه بَستَن، پَردِه ها را بِبَندید
دیکشنری تایلندی به فارسی
ติด
چسبیدن، گیر کرده، سنبه کردن، چسباندن
ادامه...
چَسبیدَن، گیر کَردِه، سُنبِه کَردَن، چَسباندَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
คิด
اندیشیدن، فکر کن، فکر کردن
ادامه...
اَندیشیدَن، فِکر کُن، فِکر کَردَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ปลด
باز کردن، آزاد کردن
ادامه...
باز کَردَن، آزاد کَردَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
บิด
چرخاندن، پیچ و تاب، پیچاندن، چلانیدن
ادامه...
چَرخاندَن، پیچ و تاب، پیچاندَن، چِلانیدَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ผิด
اشتباه آمیز، اشتباه، اشتباه کردن، غلط، نادرست
ادامه...
اِشتِباه آمیز، اِشتِباه، اِشتِباه کَردَن، غَلَط، نادُرُست
دیکشنری تایلندی به فارسی
ปิดสนิท
مقاوم، محکم بسته شده
ادامه...
مُقاوِم، مُحکَم بَستِه شُدِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
ปิดผนึกน้ำ
آب بند، آب مهر و موم شده
ادامه...
آب بَند، آب مُهر و موم شُدِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
ปิดเสียง
خفه کردن، بی صدا، خاموش کردن، خاموش
ادامه...
خَفِه کَردَن، بی صِدا، خاموش کَردَن، خاموش
دیکشنری تایلندی به فارسی
ปิดผ seals
مهر و موم شده، مهر و موم ها را ببندید
ادامه...
مُهر و موم شُدِه، مُهر و موم ها را بِبَندید
دیکشنری تایلندی به فارسی
ปิดปูน
گچ کاری کردن، با سیمان بپوشانید
ادامه...
گَچ کاری کَردَن، با سیمان بِپوشانید
دیکشنری تایلندی به فارسی
ปิดตา
چشم بند کردن، چشمهایت را ببند
ادامه...
چِشم بَند کَردَن، چِشمهایَت را بِبَند
دیکشنری تایلندی به فارسی
ปิดซิป
زیپ کردن، زیپ بسته
ادامه...
زیپ کَردَن، زیپ بَستِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
ปิดใหม่ได้
قابل بسته بندی مجدّد، می توانید دوباره آن را ببندید
ادامه...
قابِل بَستِه بَندی مُجَدَّد، مِی تَوانید دُوبارِه آن را بِبَندید
دیکشنری تایلندی به فارسی
ปิดใช้งาน
غیرفعّال کردن، از کار افتاده است
ادامه...
غِیرِفَعّال کَردَن، اَز کار اُفتادِه اَست
دیکشنری تایلندی به فارسی
เปิดงาน
آغاز کردن، مراسم افتتاحیّه
ادامه...
آغاز کَردَن، مَراسِم اِفتِتاحیِّه
دیکشنری تایلندی به فارسی