معنی ก่อ - جستجوی لغت در جدول جو
ก่อ
مرتکب شدن، فرم
ادامه...
مُرتَکِب شُدَن، فُرم
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ในยุคก่อนประวัติศาสตร์
به طور پیشاتاریخی، در دوران ماقبل تاریخ
ادامه...
بِه طُورِ پیشاتاریخی، دَر دُورانِ ماقَبلِ تاریخ
دیکشنری تایلندی به فارسی
ผู้ก่อกวน
محرّک، دردسر ساز
ادامه...
مُحَرِّک، دَردِسَر ساز
دیکشنری تایلندی به فارسی
ยุคก่อนประวัติศาสตร์
ماقبل تاریخ، دوران ماقبل تاریخ
ادامه...
ماقَبلِ تاریخ، دُوران ماقَبلِ تاریخ
دیکشنری تایلندی به فارسی
สุกก่อนเวลา
زودرس، قبل از زمان رسیده
ادامه...
زودرَس، قَبل اَز زَمان رِسیدِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
สิ่งที่เกิดขึ้นก่อน
پیشینه، اوّل چه اتّفاقی افتاد
ادامه...
پیشینِه، اَوَّل چِه اِتِّفاقی اُفتاد
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างที่ไม่เคยเกิดขึ้นมาก่อน
بی سابقه، مثل قبل
ادامه...
بی سابِقِه، مِثلِ قَبل
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างก่อนกำหนด
به طور زودرس، پیش از موعد
ادامه...
بِه طُورِ زودرَس، پیشِ اَز مَوعِد
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไม่ก่อให้เกิดการสร้างสรรค์
غیر سازنده، خلّاقیت ایجاد نمی کند
ادامه...
غِیرِ سازَندِه، خَلّاقِیَت ایجاد نِمی کُند
دیکشنری تایلندی به فارسی
ผู้ดำรงตำแหน่งก่อน
پیشین، فردی که اوّل این موقعیت را دارد
ادامه...
پیشین، فَردی کِه اَوَّل این مُوقِعِیَت را دارَد
دیکشنری تایلندی به فارسی
ความสามารถในการก่อสร้าง
سازندگی، توانایی ساخت و ساز
ادامه...
سازَندِگی، تَوانایی ساخت و ساز
دیکشنری تایلندی به فارسی
เมื่อก่อน
قبلاً، قبل از
ادامه...
قبلاً، قَبل اَز
دیکشنری تایلندی به فارسی
ความเป็นผู้ใหญ่ก่อนวัย
زودرسی، اوایل بزرگسالی
ادامه...
زودرَسی، اَوایِل بُزُرگسالی
دیکشنری تایلندی به فارسی
คลอดก่อนกำหนด
زودرس، زایمان زودرس
ادامه...
زودرَس، زایمان زودرَس
دیکشنری تایلندی به فارسی
การก่อสร้างใหม่
بازسازی، ساخت و ساز جدید
ادامه...
بازسازی، ساخت و ساز جَدید
دیکشنری تایلندی به فارسی
การก่อสร้าง
ساخت، ساخت و ساز، تعلیم
ادامه...
ساخت، ساخت و ساز، تَعلِیم
دیکشنری تایلندی به فارسی
ผู้ก่อมลพิษ
آلوده کننده
ادامه...
آلودِه کُنَندِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
ที่ก่อตั้ง
مستقرّ، تاسیس شد
ادامه...
مُستَقِرّ، تَاسیس شُد
دیکشنری تایلندی به فارسی
ย่อ
اختصار کردن، کوتاه، خلاصه کردن، کوتاه کردن
ادامه...
اِختِصار کَردَن، کوتاه، خُلاصِه کَردَن، کوتاه کَردَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ก่อนการตีพิมพ์
پیش از انتشار، قبل از انتشار
ادامه...
پیشِ اَز اِنتِشار، قَبل اَز اِنتِشار
دیکشنری تایلندی به فارسی
ล่อ
وسوسه کردن، قاطر
ادامه...
وَسوَسِه کَردَن، قاطِر
دیکشنری تایلندی به فارسی
ห่อ
در بر گرفتن، بسته بندی کنید، بسته بندی کردن، بستن
ادامه...
دَر بَر گِرِفتَن، بَستِه بَندی کُنید، بَستِه بَندی کَردَن، بَستَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ก่อนหน้านี้
پیشین، قبل از، قبلاً
ادامه...
پیشین، قَبل اَز، قبلاً
دیکشنری تایلندی به فارسی
ก่อนหน้า
قبلی
ادامه...
قَبلی
دیکشنری تایلندی به فارسی
ก่อนผ่าตัด
قبل از عمل، قبل از جرّاحی
ادامه...
قَبل اَز عَمَل، قَبل اَز جَرّاحی
دیکشنری تایلندی به فارسی
ก่อนคลอด
به طور پیش زایمانی، قبل از تولّد
ادامه...
بِه طُورِ پیشِ زایِمانی، قَبل اَز تَوَلُّد
دیکشنری تایلندی به فارسی
ก่อนการแข่งขัน
پیش از مسابقات، قبل از مسابقه
ادامه...
پیشِ اَز مُسابِقات، قَبل اَز مُسابِقِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
ช่างก่อสร้าง
کارگر ساختمانی
ادامه...
کارگَر ساختِمانی
دیکشنری تایلندی به فارسی
ก่อนเกษียณอายุ
پیش بازنشستگی، قبل از بازنشستگی
ادامه...
پیش بازنِشَستِگی، قَبل اَز بازنِشَستِگی
دیکشنری تایلندی به فارسی
ก่อตั้ง
تشکیل دادن، تاسیس شد، تاسیس کردن، بنیاد گذاشتن
ادامه...
تَشکِیل دادَن، تَاسیس شُد، تَاسیس کَردَن، بُنیاد گُذاشتَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ก่อกำเนิด
مبدع بودن، تولّد
ادامه...
مَبدَع بودَن، تَوَلُّد
دیکشنری تایلندی به فارسی
ก่อกบฏ
شورش کردن، شورش
ادامه...
شورِش کَردَن، شورِش
دیکشنری تایلندی به فارسی
ก่อให้เกิดก้อน
برجسته کردن، تشکیل توده ها
ادامه...
بَرجَستِه کَردَن، تَشکیل تودِه ها
دیکشنری تایلندی به فارسی
ก่อให้เกิด
علّت آوردن، علّت، ایجاد کردن، تحمیل کردن، فرصت دادن
ادامه...
عِلَّت آوَردَن، عِلَّت، ایجاد کَردَن، تَحمیل کَردَن، فُرصَت دادَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
การก่อตัว
تشکیل
ادامه...
تَشکِیل
دیکشنری تایلندی به فارسی