معنی กีดขวาง - جستجوی لغت در جدول جو
กีดขวาง
مسدود کردن، مانع
ادامه...
مَسدود کَردَن، مانِع
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ขัดขวาง
بازداشت کردن، مانع شود، بازدارنده، مانع شدن، مختل کردن، مخالفت کردن، محدود کردن، جلوگیری کردن، موانع
ادامه...
بازداشت کَردَن، مانِع شَوَد، بازدارَندِه، مانِع شُدَن، مُختَل کَردَن، مُخالِفَت کَردَن، مَحدود کَردَن، جِلوگیری کَردَن، مَوانِع
دیکشنری تایلندی به فارسی
ไร้สิ่งกีดขวาง
بدون مانع، بدون موانع
ادامه...
بِدونِ مانِع، بِدونِ مَوانِع
دیکشنری تایلندی به فارسی