جدول جو
جدول جو

معنی กำหนด - جستجوی لغت در جدول جو

กำหนด
تعریف کردن، مجموعه، تعیین کردن، مشخّص کردن، تحمیل کردن
دیکشنری تایلندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

مرز گذاشتن، مرزها را تعیین کنید
دیکشنری تایلندی به فارسی
مرزبندی، منطقه بندی
دیکشنری تایلندی به فارسی
ملک، الزامات، نیاز، مشخّصات
دیکشنری تایلندی به فارسی
زودرس، زایمان زودرس
دیکشنری تایلندی به فارسی
غیرقابل تعیین، نمی توان تعیین کرد
دیکشنری تایلندی به فارسی
بدون برنامه ریزی، برنامه ریزی نشده است
دیکشنری تایلندی به فارسی
به طور زودرس، پیش از موعد
دیکشنری تایلندی به فارسی
قابل تعریف، می توان تعیین کرد
دیکشنری تایلندی به فارسی
شرط گذار، مشخّص کننده
دیکشنری تایلندی به فارسی
عامل تعیین کننده، تعیین کننده
دیکشنری تایلندی به فارسی
مقرّر، داده شده است
دیکشنری تایلندی به فارسی
برنامه ریزی شده، طبق برنامه
دیکشنری تایلندی به فارسی
شرط قرار دادن، شرایط را تعیین کنید
دیکشنری تایلندی به فارسی
شمارش کردن، مجموعه شماره
دیکشنری تایلندی به فارسی
زمان بندی کردن، زمان را برنامه ریزی کنید
دیکشنری تایلندی به فارسی
برنامه ریزی مجدّد کردن، زمان بندی مجدّد
دیکشنری تایلندی به فارسی
مهله، مهلت
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیکربندی کردن، پیکربندی کنید
دیکشنری تایلندی به فارسی
اصطلاح کردن، واژگان را تعریف کنید
دیکشنری تایلندی به فارسی
دقیقاً مشخّص کردن، نقطه دقیق را تعیین کنید
دیکشنری تایلندی به فارسی
به هلاکت رساندن، سرنوشت را تعیین کنید
دیکشنری تایلندی به فارسی
قیمت گذاشتن، قیمت را تعیین کنید
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیش تعیین کردن، از قبل تنظیم کنید
دیکشنری تایلندی به فارسی
تاریخ گذاشتن، تعیین تاریخ
دیکشنری تایلندی به فارسی
تاریخ گذاشتن، یک تاریخ گذشته نگر تعیین کنید
دیکشنری تایلندی به فارسی
صفحه گذاشتن، تنظیم صفحه
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیکربندی، تعیین، عنوان
دیکشنری تایلندی به فارسی