معنی กระพริบตา - جستجوی لغت در جدول جو
กระพริบตา
پلک زدن، چشمک زدن
ادامه...
پِلک زَدَن، چِشمَک زَدَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
กระพริบ
سوسو زدن، چشمک زدن، درخشش کردن، به طور لرزان
ادامه...
سوسو زَدَن، چِشمَک زَدَن، دِرَخشِش کَردَن، بِه طُورِ لَرزان
دیکشنری تایلندی به فارسی
โดยไม่กระพริบตา
به طور بی حرکت، بدون پلک زدن
ادامه...
بِه طُورِ بی حَرَکَت، بِدونِ پِلک زَدَن
دیکشنری تایلندی به فارسی