جدول جو
جدول جو

معنی กระตุ้น - جستجوی لغت در جدول جو

กระตุ้น
آشوب کردن، تحریک کردن، تحریک آمیز، برانگیختن، تحریکی، انگیزه دادن، روح دادن، برانگیزنده، ترغیب کردن، وادار کردن، محرّک، برانگیزاننده، آغاز کردن، فشار آوردن، احیاکننده
دیکشنری تایلندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

انگیزشی، قلب را تحریک کند
دیکشنری تایلندی به فارسی
دورانی، تند و تیز، لرزیدن
دیکشنری تایلندی به فارسی
زنده کردن، زندگی را تحریک کند
دیکشنری تایلندی به فارسی
دشمن سازی کردن، برانگیختن خصومت
دیکشنری تایلندی به فارسی
فشاردهنده، عوامل استرس
دیکشنری تایلندی به فارسی
فعّال کننده، محرّک، تحریک کننده
دیکشنری تایلندی به فارسی
انگیزه دهنده، محرّک
دیکشنری تایلندی به فارسی
محرّک، محرّک ها
دیکشنری تایلندی به فارسی
به طور تحریک آمیز، تحریک کننده
دیکشنری تایلندی به فارسی
به طور انرژی بخش، تحریک کننده
دیکشنری تایلندی به فارسی
به طور تشویق آمیز، تحریک کننده، به طور انگیزشی، به طور تحریک کننده
دیکشنری تایلندی به فارسی
انگیزش، تکانه
دیکشنری تایلندی به فارسی
تحریک کننده، محرّک
دیکشنری تایلندی به فارسی