معنی กระชับ - جستجوی لغت در جدول جو
กระชับ
مختصر، فشرده
ادامه...
مُختَصَر، فِشُردِه
دیکشنری تایلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ประทับ
برجسته کردن، تمبر
ادامه...
بَرجَستِه کَردَن، تَمبر
دیکشنری تایلندی به فارسی
ยกระดับ
بالا بردن، سطح را بالا ببرند، بلند
ادامه...
بالا بُردَن، سَطح را بالا بِبَرَند، بُلَند
دیکشنری تایلندی به فارسی
กระซิบ
زیر لب صحبت کردن، زمزمه کن، همهمه، آهسته صحبت کردن، نجوا کردن
ادامه...
زیرِ لَب صُحبَت کَردَن، زِمزِمِه کُن، هَمهَمِه، آهِستِه صُحبَت کَردَن، نَجوا کَردَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
ระดับ
درجه بندی، سطح
ادامه...
دَرَجِه بَندی، سَطح
دیکشنری تایلندی به فارسی
ระงับ
خاموش کردن، تعلیق کند، تعلیق کردن، نگه داشتن
ادامه...
خاموش کَردَن، تَعلِیق کُنَد، تَعلِیق کَردَن، نِگَه داشتَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
กระทบ
ترساندن، تاثیر، شوک وارد کردن
ادامه...
تَرساندَن، تَاثیر، شُوک وارِد کَردَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
อย่างกระชับ
به طور سفت و سخت، به طور خلاصه، به طور فشرده، به طور مختصر و مفید، با اختصار
ادامه...
بِه طُورِ سِفت و سَخت، بِه طُورِ خُلاصِه، بِه طُورِ فِشُردِه، بِه طُورِ مُختَصَر و مُفید، با اِختِصار
دیکشنری تایلندی به فارسی
ความกระชับ
اختصار، مختصر بودن، خلاصه گویی، موجز بودن
ادامه...
اِختِصار، مُختَصَر بودَن، خُلاصِه گویی، موجِز بودَن
دیکشنری تایلندی به فارسی