معنی กระซิบ กระซิบ زیر لب صحبت کردن، زمزمه کن، همهمه، آهسته صحبت کردن، نجوا کردن زیرِ لَب صُحبَت کَردَن، زِمزِمِه کُن، هَمهَمِه، آهِستِه صُحبَت کَردَن، نَجوا کَردَن دیکشنری تایلندی به فارسی