معنی বৈধ - جستجوی لغت در جدول جو
বৈধ
قانونی، معتبر، مشروع
ادامه...
قانونی، مُعتَبَر، مَشروع
دیکشنری بنگالی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
অবৈধ
غیرقانونی، نامعتبر، غیرمجاز
ادامه...
غِیرِقانونی، نامُعتَبَر، غِیرِمُجاز
دیکشنری بنگالی به فارسی
বৈধভাবে
مشروعانه، به طور مشروع، معتبرانه
ادامه...
مَشروعانِه، بِه طُورِ مَشروع، مُعتَبَرانِه
دیکشنری بنگالی به فارسی
বৈধতা
قانونی بودن، اعتبار، مشروعیت، قانونیّت
ادامه...
قانونی بودَن، اِعتِبار، مَشروعِیَت، قانونیَّت
دیکشنری بنگالی به فارسی
বৈধকরণ
قانونی سازی، اعتبار سنجی، قانونی شدن
ادامه...
قانونی سازی، اِعتِبار سَنجی، قانونی شُدَن
دیکشنری بنگالی به فارسی
বৈধ করা
قانونی کردن، اعتبار سنجی، تأیید کردن
ادامه...
قانونی کَردَن، اِعتِبار سَنجی، تَأیید کَردَن
دیکشنری بنگالی به فارسی
অবৈধীকরণ
غیرقانونی سازی، غیر قانونی شدن
ادامه...
غِیرِقانونی سازی، غِیرِ قانونی شُدَن
دیکشنری بنگالی به فارسی
অবৈধভাবে
به طور غیرقانونی، به صورت غیر قانونی، به طور غیرمجاز، بی قانونی، غیرقانونی
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِقانونی، بِه صورَت غِیرِ قانونی، بِه طُورِ غِیرِمُجاز، بی قانونی، غِیرِقانونی
دیکشنری بنگالی به فارسی
অবৈধতা
غیرقانونی بودن، نامشروع بودن، بی اعتباری
ادامه...
غِیرِقانونی بودَن، نامَشروع بودَن، بی اِعتِباری
دیکشنری بنگالی به فارسی
অবৈধকারী
ابطال کننده، قانون شکن
ادامه...
اِبطال کُنَندِه، قانون شِکَن
دیکشنری بنگالی به فارسی
অবৈধ শিকার করা
شکار غیر قانونی کردن، شکار غیر قانونی
ادامه...
شِکار غِیرِ قانونی کَردَن، شِکار غِیرِ قانونی
دیکشنری بنگالی به فارسی
অবৈধ ঘোষণা করা
خارج از قانون اعلام کردن، نامعتبر اعلام شد
ادامه...
خارِج اَز قانون اِعلام کَردَن، نامُعتَبَر اِعلام شُد
دیکشنری بنگالی به فارسی
অবৈধ কাজ
عمل غیرقانونی
ادامه...
عَمَل غِیرِقانونی
دیکشنری بنگالی به فارسی