معنی ডکار - جستجوی لغت در جدول جو
ডکار
آروغ
ادامه...
آروغ
دیکشنری بنگالی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر سکار
سکار
زغال افروخته، آتش، نان روغنی
ادامه...
زغال افروخته، آتش، نان روغنی
فرهنگ فارسی عمید
تصویر فکار
فکار
فگار، زخمی، مجروح، آزرده، رنجور،
برای مثال از تبسم لب شیرینش همی شد خسته / وز اشارت رخ نیکوش همی گشت فکار
(انوری - ۱۵۵)
ادامه...
فگار، زخمی، مجروح، آزرده، رنجور،
برای مِثال از تبسم لب شیرینش همی شد خسته / وز اشارت رخ نیکوش همی گشت فکار
(انوری - ۱۵۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویر مکار
مکار
بسیار مکر کننده، پرمکر، حیله گر، فریب دهنده
ادامه...
بسیار مکر کننده، پرمکر، حیله گر، فریب دهنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویر شکار
شکار
هر حیوانی که آن را با تیر زده یا با دام می گیرند، حیوان صید شده، نخجیر، صید
ادامه...
هر حیوانی که آن را با تیر زده یا با دام می گیرند، حیوان صید شده، نخجیر، صید
فرهنگ فارسی عمید
تصویر عکار
عکار
مردی که در جنگ حمله ور شود و سلامت بازگردد
ادامه...
مردی که در جنگ حمله ور شود و سلامت بازگردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر چکار
چکار
مرکب از چه کار و کدام کار
ادامه...
مرکب از چه کار و کدام کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر اکار
اکار
شیاردادن برای کشاورزی کشاورز برزگر برزیگر، جمع اکره
ادامه...
شیاردادن برای کشاورزی کشاورز برزگر برزیگر، جمع اکره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر سکار
سکار
زغال افروخته
ادامه...
زغال افروخته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر شکار
شکار
قصد کشتن آدمی یا حیواناتی را، صید
ادامه...
قصد کشتن آدمی یا حیواناتی را، صید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بکار
بکار
مشغول به کار، بافایده، مفید، لازم، ضروری
ادامه...
مشغول به کار، بافایده، مفید، لازم، ضروری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر مکار
مکار
بسیار فریبنده، و پر مکر و پر حیله و غدار
ادامه...
بسیار فریبنده، و پر مکر و پر حیله و غدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر مکار
مکار
((مَ کّ))
پر مکر، پرحیله
ادامه...
پر مکر، پرحیله
فرهنگ فارسی معین
تصویر سکار
سکار
((سِ یا سَ یا سُ))
زغال، زغال افروخته
ادامه...
زغال، زغال افروخته
فرهنگ فارسی معین
تصویر شکار
شکار
((ش))
صید، حیوانی که شکار شود، ناراحت، رنجیده
ادامه...
صید، حیوانی که شکار شود، ناراحت، رنجیده
فرهنگ فارسی معین
تصویر اکار
اکار
شخم زدن، شیاردادن، کشاورز
ادامه...
شخم زدن، شیاردادن، کشاورز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر مکار
مکار
نیرنگ باز، فریبا
ادامه...
نیرنگ باز، فریبا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر مکار
مکار
مَکّار
Cunning
ادامه...
Cunning
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر مکار
مکار
مَکّار
rusé
ادامه...
rusé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویر مکار
مکار
مَکّار
狡猾な
ادامه...
狡猾な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویر مکار
مکار
مَکّار
狡猾的
ادامه...
狡猾的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویر مکار
مکار
مَکّار
ערמומי
ادامه...
ערמומי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویر مکار
مکار
مَکّار
교활한
ادامه...
교활한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویر مکار
مکار
مَکّار
kurnaz
ادامه...
kurnaz
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویر مکار
مکار
مَکّار
licik
ادامه...
licik
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویر مکار
مکار
مَکّار
चालाक
ادامه...
चालाक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویر مکار
مکار
مَکّار
astuto
ادامه...
astuto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویر مکار
مکار
مَکّار
astuto
ادامه...
astuto
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویر مکار
مکار
مَکّار
sluw
ادامه...
sluw
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویر مکار
مکار
مَکّار
хитрий
ادامه...
хитрий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر مکار
مکار
مَکّار
хитрый
ادامه...
хитрый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر مکار
مکار
مَکّار
chytry
ادامه...
chytry
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر مکار
مکار
مَکّار
listig
ادامه...
listig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر مکار
مکار
مَکّار
astuto
ادامه...
astuto
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر مکار
مکار
مَکّار
hila
ادامه...
hila
دیکشنری فارسی به سواحیلی