جدول جو
جدول جو

معنی छोड़ना - جستجوی لغت در جدول جو

छोड़ना
فرورفتگی ایجاد کردن، ترک کنید، ترک کردن، حذف کردن، رها کردن، آزاد کردن، رد کردن
دیکشنری هندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بریدن، پاره کردن
دیکشنری هندی به فارسی
کناره گیری کردن، از تاج و تخت کناره گیری
دیکشنری هندی به فارسی
بازدم کردن، بازدم
دیکشنری هندی به فارسی
ردّپا گذاشتن، اثری بگذارد
دیکشنری هندی به فارسی
زخم برداشتن، لکّه ای به جا بگذار
دیکشنری هندی به فارسی
جدا کردن، اثری عمیق به جا بگذار
دیکشنری هندی به فارسی
فاسد شدن، پوسیده شدن، گندیدن
دیکشنری هندی به فارسی
پرواز کردن، پرواز کن
دیکشنری هندی به فارسی
اندک، کمی
دیکشنری هندی به فارسی
نبرد کردن، برای مبارزه
دیکشنری هندی به فارسی
مسابقه دادن، اجرا کنید، دویدن، دوندن، دور رفتن
دیکشنری هندی به فارسی
انحراف کردن، خم شدن، خم کردن، تا کردن
دیکشنری هندی به فارسی
چنگ زدن، گرفتن، چسبیدن، نگه داشتن، استفاده کردن از، دستگیر کردن
دیکشنری هندی به فارسی
پیوستن، برای پیوستن به
دیکشنری هندی به فارسی
اسپری کردن، پاشیدن، فشاردادن
دیکشنری هندی به فارسی
مالش دادن، مالیدن
دیکشنری هندی به فارسی
چرخاندن، پیچاندن
دیکشنری هندی به فارسی
چرخیدن
دیکشنری هندی به فارسی
شکستن، برای شکستن، جدا کردن، چیدن
دیکشنری هندی به فارسی
آزار دادن، اذیّت کردن
دیکشنری هندی به فارسی
اضافه کردن، اضافه کنید، چسباندن، ربط کردن، باند زدن، اتّحاد دادن، بسته شدن، اتّصال دادن، صعود کردن، درون سازی کردن، پیوند دادن، وصل کردن، ترکیب کردن، پایه زدن
دیکشنری هندی به فارسی
با صدا نفس کشیدن، ترک مادرشوهر
دیکشنری هندی به فارسی