جدول جو
جدول جو

معنی पकड़ना

पकड़ना
چنگ زدن، گرفتن، چسبیدن، نگه داشتن، استفاده کردن از، دستگیر کردن
دیکشنری هندی به فارسی

واژه‌های مرتبط با पकड़ना

जोड़ना

जोड़ना
اِضافِه کَردَن، اِضافِه کُنید، چَسباندَن، رَبط کَردَن، باند زَدَن، اِتِّحاد دادَن، بَستِه شُدَن، اِتِّصال دادَن، صُعود کَردَن، دَرون سازی کَردَن، پِیوَند دادَن، وَصل کَردَن، تَرکیب کَردَن، پایِه زَدَن
دیکشنری هندی به فارسی

छोड़ना

छोड़ना
فُرورَفتِگی ایجاد کَردَن، تَرک کُنید، تَرک کَردَن، حَذف کَردَن، رَها کَردَن، آزاد کَردَن، رَد کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی