ابزار جنگی از قبیل شمشیر، سپر، تیر، کمان، تفنگ و امثال آن ها مجموع زین، نمدزین، تنگ، دهانه و آنچه اسب را با آن می آرایند، آشرمه، زین و برگ، زین افزار، یراغ، ساز نوار بافته شده از مفتول های نازک فلزی
ابزار جنگی از قبیل شمشیر، سپر، تیر، کمان، تفنگ و امثال آن ها مجموع زین، نمدزین، تنگ، دهانه و آنچه اسب را با آن می آرایند، آشُرمِه، زین و بَرگ، زین اَفزار، یَراغ، ساز نوار بافته شده از مفتول های نازک فلزی
شیق، چیزی که دراز کنند آنرا بچیزی تا چیز دیگری را بدان بندند مانند طناب چادر و غیره، (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء)، چیزی که در آن کرده شود به آن چیزی تا بسته شود بچیزی دیگر، (منتهی الارب)
شیق، چیزی که دراز کنند آنرا بچیزی تا چیز دیگری را بدان بندند مانند طناب چادر و غیره، (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء)، چیزی که در آن کرده شود به آن چیزی تا بسته شود بچیزی دیگر، (منتهی الارب)
راندن، (آنندراج) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 3) (تاج المصادر بیهقی) (دهار) (غیاث اللغات) (المصادر زوزنی)، جان کندن، (تاج المصادر بیهقی) (دهار) (المصادر زوزنی)، در جان کندن درآمدن بیمار، (منتهی الارب)، دست پیمان، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، مهر، کاوین، (مهذب الاسماء)، مهر، کابین، طرز، طریقه، روش، (ناظم الاطباء) : دو بیت از آن که لایق این سیاق است اثبات افتاد، (کلیله و دمنه)، و مثال داد و مبنی بر ابواب تهنیت و کرامت ... که هم بر این سیاق بباید پرداخت، (کلیله و دمنه)، (اصطلاح محاسبان) مؤلف غیاث نویسد: سیاق پای بند باز است و چون در علم حساب تحریک زمان و راندن قلم بسرعت تمام است، لهذا علم حساب را سیاق میگفته باشند یا آنکه حفظ حساب بمنزلۀ باز است که از دست خواطر اکثر پرواز مینماید و نوشتن آن برای یادداشت بمثابۀ پای بند است، از این رو قواعد نوشتن حساب را سیاق نام کردند، (غیاث اللغات) (آنندراج)، علم حساب و نوشتن حساب، (ناظم الاطباء) : ملوک آل سلجوق بهر دو سه سال وزیری از وزرای خویش ... بجانب مکرانات می فرستادند حساب معاملات و سیاقات خراج آن طرف روشن میگردانید، (المضاف الی بدایع الازمان ص 5)، - خطسیاق، نوعی از خط که بدان اهل دفتر دیوان اعداد، مقادیر و اوزان را نویسند، (ناظم الاطباء)
راندن، (آنندراج) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 3) (تاج المصادر بیهقی) (دهار) (غیاث اللغات) (المصادر زوزنی)، جان کندن، (تاج المصادر بیهقی) (دهار) (المصادر زوزنی)، در جان کندن درآمدن بیمار، (منتهی الارب)، دست پیمان، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، مهر، کاوین، (مهذب الاسماء)، مهر، کابین، طرز، طریقه، روش، (ناظم الاطباء) : دو بیت از آن که لایق این سیاق است اثبات افتاد، (کلیله و دمنه)، و مثال داد و مبنی بر ابواب تهنیت و کرامت ... که هم بر این سیاق بباید پرداخت، (کلیله و دمنه)، (اصطلاح محاسبان) مؤلف غیاث نویسد: سیاق پای بند باز است و چون در علم حساب تحریک زمان و راندن قلم بسرعت تمام است، لهذا علم حساب را سیاق میگفته باشند یا آنکه حفظ حساب بمنزلۀ باز است که از دست خواطر اکثر پرواز مینماید و نوشتن آن برای یادداشت بمثابۀ پای بند است، از این رو قواعد نوشتن حساب را سیاق نام کردند، (غیاث اللغات) (آنندراج)، علم حساب و نوشتن حساب، (ناظم الاطباء) : ملوک آل سلجوق بهر دو سه سال وزیری از وزرای خویش ... بجانب مکرانات می فرستادند حساب معاملات و سیاقات خراج آن طرف روشن میگردانید، (المضاف الی بدایع الازمان ص 5)، - خطسیاق، نوعی از خط که بدان اهل دفتر دیوان اعداد، مقادیر و اوزان را نویسند، (ناظم الاطباء)
جنگ. (غیاث) (از آنندراج) : خفتان و زره ز تیغ و تیرش دل کسب نکرد در یساقت. نورالدین ظهوری (از آنندراج). ، سیاست، فسق. (سنگلاخ) ، دیوان و دربار. (آنندراج) (غیاث) : برند دست به دست اهل عشرتم همه روز چو قحبه ای که به زورش برند شب به یساق. ملافوقی یزدی (از آنندراج). ، ترتیب و ساختگی، یاساق. یاسا. (آنندراج) (یادداشت مؤلف) : و کان تنکیر الف کتاباً فی احکامه یسمی عندهم الیساق. (ابن بطوطه)
جنگ. (غیاث) (از آنندراج) : خفتان و زره ز تیغ و تیرش دل کسب نکرد در یساقت. نورالدین ظهوری (از آنندراج). ، سیاست، فسق. (سنگلاخ) ، دیوان و دربار. (آنندراج) (غیاث) : برند دست به دست اهل عشرتم همه روز چو قحبه ای که به زورش برند شب به یساق. ملافوقی یزدی (از آنندراج). ، ترتیب و ساختگی، یاساق. یاسا. (آنندراج) (یادداشت مؤلف) : و کان تنکیر الف کتاباً فی احکامه یسمی عندهم الیساق. (ابن بطوطه)
راندن ستور را، روش در گفت و نوشت، همارگری به شیوه هزوارش سیاهه، کابین راندن (چارپایان و غیره)، اسلوب روش طریقه. یا سیاق کلام (سخن) اسلوب سخن طرز جمله بندی، فن تحریر محاسبات به روش قدیم و آن شامل علایمی اختصاری بود ماخوذ از اعداد عربی مثلا: (مائه صد)
راندن ستور را، روش در گفت و نوشت، همارگری به شیوه هزوارش سیاهه، کابین راندن (چارپایان و غیره)، اسلوب روش طریقه. یا سیاق کلام (سخن) اسلوب سخن طرز جمله بندی، فن تحریر محاسبات به روش قدیم و آن شامل علایمی اختصاری بود ماخوذ از اعداد عربی مثلا: (مائه صد)