- یکتا (پسرانه)
- یگانه، بی نظیر، تنها، یکی از نامهای خداوند، بی همتا (نگارش کردی: یهکتا)
معنی یکتا - جستجوی لغت در جدول جو
- یکتا
- واحد، احد
- یکتا
- تنها، یگانه، بی همتا، بی مانند، بی نظیر
- یکتا
- یک عدد، یکی، یکدانه
- یکتا
- تنها، بی نظیر، بی مانند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
یکتا، یگانه، یکرو، بی ریا، برای مثال با تو یکروی شد جهان در روی / با تو یکتاه شد سپهر دوتاه (مسعودسعد - ۳۹۶)
یگانه بی همتا، تنها منفرد، یک رو بی ریا صافی. ازمقیدات آلات ذوات الاوتارو ازآلات موسیقی آنچ برآن وترواحدبندند
منفرد، مفرد
همگی، تمامی، همه باهم
یکبارگی، تماماً، همگی، همه را با هم
واحد
آنکه خدای یگانه را پرستش کند، موحد
یکدل، موافق، متفق، متحد، آنکه ظاهر و باطنش یکی باشد، بی ریا، یکرو
یکتایی یله
یکتایی زادی
یکتایی ناب یکتایی سره
وحدانیت، یگانگی، توحید، وحدت
از مقیدات آلات ذوات الاوتارو آن سازی است از انواع یکتای که بر آن وتر واحد بندند کاسه وسطح آنرا مربع سازند بر هیئت قالب خشتی وساعد کوتاه بود بمرتبه یک شبروبرهردوروی آن پوست کشند و یکدسته موی اسب رادریک کوشک گذرانند چنانک مثل یک وتر باشد و حکم وتر واحد قبل ازاین معلوم شد
یکدلی اتحادقلب
عمل یکتاپرست خدای (یگانه) عمل یکتاپرست خدای (یگانه) راپرستیدن
موحدکه جزخدای یگانه نپرستد
صافی درون، ساده لوح
جامه یک لا و بی آستر
ضبط صوت
ساستاری خود رایی استبداد مطلق العنانی، عمل دیکتاتور حکومت دیکتاتور
خود کامه، خودرای، مستبد
خودکامه
دستگاهی که به کمک آن مطلبی که گفته می شود را ضبط می کنند تا از آن متنی تایپ شده تهیه شود
فرمانروای خودسر، شخصی که به عنوان رهبر یک حزب یا از طریق شورش و کودتا زمام امور را در دست گیرد و خودسرانه بر مردم حکومت کند
Dictatorially
Dictatorship