جدول جو
جدول جو

معنی یکتادل

یکتادل
یکدل، موافق، متفق، متحد، آنکه ظاهر و باطنش یکی باشد، بی ریا، یکرو
تصویری از یکتادل
تصویر یکتادل
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با یکتادل

یکتادل

یکتادل
ساده لوح. صافی درون. (یادداشت مؤلف) :
تو یکتادلی و ندیده جهان
چنان دان که درد تو دارد نهان.
فردوسی.
، صادق. صمیمی. مخلص. یک دل:
چنان چون تو یکتادلی مهر او را
دلش بر تو هرگز مبادادوتایی.
فرخی.
کهن دار دستورو فرزانه رای
به هر کار یکتادل و رهنمای.
اسدی (گرشاسب نامه ص 195)
لغت نامه دهخدا

یکتادلی

یکتادلی
یک جهتی. اخلاص. (آنندراج). یک دلی. اتحاد قلب. مودت. دوستی. (ناظم الاطباء). و رجوع به یکتادل شود
لغت نامه دهخدا

یکتاه

یکتاه
یکتا، یگانه، یکرو، بی ریا، برای مِثال با تو یکروی شد جهان در روی / با تو یکتاه شد سپهر دوتاه (مسعودسعد - ۳۹۶)
یکتاه
فرهنگ فارسی عمید