جدول جو
جدول جو

معنی یونیوس - جستجوی لغت در جدول جو

یونیوس
(یُ)
یونیه. ژوئن. حزیران. (از 10 خردادتا 10 تیرماه جلالی). (یادداشت مؤلف). نام ماه ششم از ماههای فرنگی. (ناظم الاطباء). یونیه. (آثارالباقیه). آذار. (التفهیم). و رجوع به ژوئن و حزیران شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قونیوی
تصویر قونیوی
از مردم قونیه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رونویس
تصویر رونویس
کسی که از روی نوشته ای نسخه برداری می کند، رونوشت
فرهنگ فارسی عمید
سازمان وابسته به سازمان ملل متحد که هدفش کمک به بهداشت کودکان و مادران و آماده ساختن کودکان و جوانان برای کارهای سودمند است
فرهنگ فارسی عمید
(اَ مُ)
ملقب به سکّاس. فیلسوف یونانی ازاسکندریه بود. وفات وی بسال 243 م. روی داد. بین فلسفۀ افلاطون و ارسطو سازش داد و عقاید شرقی را نیز بدانها افزود، و این غیر از امونیوس پسر هرمیاس است. رجوع به دایرهالمعارف پطرس بستانی شود، قبیله ایست از قریش، اموی ّ و اموی ّ و امیّی بچهار یاء منسوب است بآن. (منتهی الارب). در نسبت به امیه اختلاف کرده اند، گروهی گفته اند منسوب بدان اموی ّ است و گروهی دیگر گفته اند در نسبت باصل برمیگردد و اموی ّ میشود زیرا امیه مصغر امه است و منسوب به امه، اموی ّ میشود. (از صبح الاعشی ج 1 ص 375)
لغت نامه دهخدا
(اَ/اَ مْ مو)
الحمونیوس. الحموموس. پسر هرمیاس. فیلسوف یونانی اسکندریه، شاگرد ابرقلس بود و در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم میلادی میزیست و تفسیرهایی بر ارسطو و فرفوریوس داشت، مانند شرح قاطیغوریاس و شرح طوبیقای ارسطو که بعربی ترجمه شد. از کتب دیگر او شرح مذهب ارسطالیس فی الصانع و اغراض ارسطالیس فی کتبه و حجه ارسطالیس فی التوحید را محققان اسلامی می شناخته اند. (از فهرست ابن الندیم) (از تاریخ الحکمای قفطی ص 256) (از تاریخ علوم عقلی ص 101)
لغت نامه دهخدا
کسی یا چیزی را، خوار شمردن و ناچیز گرفتن. آسان گرفتن. توجه نکردن و حقیر داشتن:
یکی ترک بد پیر نامش قلون
که ترکان ورا داشتندی زبون.
فردوسی.
سواران ترکان که روز درنگ
زبون داشتندی شکار پلنگ.
فردوسی.
چنین داد پاسخ یکی رهنمون
که ما داشتیم آن سپه را زبون.
فردوسی.
گر نخواهی که ترا خوار و زبون دارد
برتر از قدرش و مقدارش مگذارش.
ناصرخسرو.
این بد علاج و داروی دنبل که گفتمت
گر بخردی مدار تو قول مرا زبون.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
یکی از پاپ هاست که از 1503 تا 1513 میلادی در مسند پاپی استقرار داشت، اول برضد جمهوری وندیک برخاست و با دو پادشاه فرانسه و اسپانیول و امپراطور آلمان متحد شد و سرزمینهای بسیار از وندیک گرفت، سپس برضد لوئی دوازدهم پادشاه فرانسه با وندیک و اسپانیول و انگلیس همدست شد، ولی در اثنای جنگ درگذشت، او ارباب علم و هنر را تشویق و حمایت می کرد، از آن جمله میکل آنژ و رافائل بودند، (از قاموس الاعلام ترکی)
سرداری از دستۀ اوغسطس که از جانب فستس مأمور شد که پولس را به روم برد، و به پولس اطمینان داشت و او را مرخص فرمود که در صیدون از رفقای خود دیدن کند و چون لشکریان خواستند اسیران را برای جلوگیری از فرار بکشند، یولیوس برای حفظ جان پولس آنان را از این کار بازداشت، (از قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
ارقطیون، (ابن البیطار)، به یونانی نباتی است ساقش بقدر انگشت و برگش شبیه به برگ کرفس و لطیف تر از آن و گلش شبیه به گل شبت و تخمش ریزه و خوشبو، (از تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
(یولیوس)
ماه تموز، از دهم تیرماه تا دهم مردادماه. ژوئیه. (یادداشت مرحوم دهخدا). نیسان. (التفهیم). به زبان ترکی نام ماهی است که در انگریزی (انگلیسی) جولایی (جولای) باشد. (آنندراج). ماه هفتم رومی است. (از آثارالباقیه ص 50)
لغت نامه دهخدا
یونیه. یونیوس. (یادداشت مؤلف) : و هو شهر یونیو العجمی. (ابن جبیر). استهل هلاله لیله الثلاثاء بموافقه الثانی عشر من یونیو. (رحلۀ ابن جبیر). و رجوع به یونیوس و حزیران شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از قونیون
تصویر قونیون
یونانی تازی گشته شوکران از گیاهان شوکران
فرهنگ لغت هوشیار
((س))
Unicef سازمانی وابسته به سازمان ملل متحد که هدفش کمک به بهداشت کودکان و مادران است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جونیور
تصویر جونیور
الابن
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از جونیور
تصویر جونیور
Junior
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از جونیور
تصویر جونیور
junior
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از جونیور
تصویر جونیور
ジュニア
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از جونیور
تصویر جونیور
جونیئر
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از جونیور
تصویر جونیور
জুনিয়র
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از جونیور
تصویر جونیور
mdogo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از جونیور
تصویر جونیور
junior
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از جونیور
تصویر جونیور
주니어
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از جونیور
تصویر جونیور
जूनियर
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از جونیور
تصویر جونیور
ג'וניור
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از جونیور
تصویر جونیور
младший
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از جونیور
تصویر جونیور
junior
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از جونیور
تصویر جونیور
รุ่นน้อง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از جونیور
تصویر جونیور
junior
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از جونیور
تصویر جونیور
junior
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از جونیور
تصویر جونیور
júnior
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از جونیور
تصویر جونیور
初级
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از جونیور
تصویر جونیور
junior
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از جونیور
تصویر جونیور
молодший
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از جونیور
تصویر جونیور
Junior
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از جونیور
تصویر جونیور
junior
دیکشنری فارسی به اسپانیایی