جدول جو
جدول جو

معنی یولاف - جستجوی لغت در جدول جو

یولاف
گیاهی از تیرۀ گندمیان، با دانه های ریز که در خوشه جا دارد و دانه های آن به مصرف خوراک چهارپایان می رسد
تصویری از یولاف
تصویر یولاف
فرهنگ فارسی عمید
یولاف
قسمی از غلات، دوسر، (یادداشت مؤلف)، گیاهی است از تیره گندمیان که در حدود 80 نوع از آن شناخته شده است و همگی در نقاط سردسیر و مرطوب می رویند، سنبله های این گیاه کم گل است به طوری که هر سنبله بین دو تا چهار گل دارد، دانۀ این گیاه یکی از غلات بسیار مرغوب جهت تغذیۀ دامها خصوصاً اسب است، آرد دانۀ این گیاه به مصرف تغذیۀ اطفال نیز می رسد، و خصوصاً غذای بسیار خوبی برای مبتلایان به ورم روده است، داوسر، دوسر، شوفان، هرطمان، زمیر، زیوان، اولاف، جو دوسر، خرطال، یوف معمولی،
- یولاف ابیض، یولاف سفید، یکی از گونه های یولاف که دانه هایش دارای رنگ خاکستری روشن می باشد، یولاف سفید، یولاف چمنی، خرطال ابیض، (فرهنگ فارسی معین)،
- یولاف سفید، یولاف ابیض، رجوع به ترکیب یولاف ابیض شود،
- یولاف صحرایی، گیاهی از تیره گندمیان که دارای سنبلۀ کوتاه و تقریباً مخروطی شکل است وبر روی سنبله تارهای طویل و نسبتاً ضخیمی وجود دارد، این گیاه جزء غلات بسیار پست شمرده می شود و تقریباًمصرف علوفه ای هم ندارد، در اکثر مزارع به طور خودرو می روید، سنبل ابلیس، شعیر ابلیس، جوهرز، یولاف بیابانی،
-، یکی از اقسام یولاف معمولی،
- یولاف وحشی، یکی از اقسام خودروی یولاف که به نام سبوس و سابوس نیز خوانده می شود، داوسر وحشی، (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
یولاف
گیاهی ازتیره گندمیان که درحدود 80 نوع ازآن شناخته شده است و همگی در نقاط سردسیر و مرطوب میرویند سنبله های این کیاه کم کل است بطوریکه هرسنبله بین 2 تا 4 گل دارد دانه این گیاه یکی از غلات بسیار مرغوب جهت تغذیه دام ها خصوصا اسب است، آرد دانه این گیاه بمصرف تغذیه اطفال نیز میرسد و خصوصا غذای بسیار خوب برای مبتلایان بورم روده است داوسر دوسر شوفان هرطمان زمیر زیوان اولاف جودوسر خرطال یولاف معمولی. یا یولاف ابیض. یکی از گونه های یولاف که دانه هایش دارای رنگ خاکستری روشن میباشد. یولاف سفید یولاف چمنی خرطال ابیض. یا یولاف سفید. یولاف ابیض. یا یولاف صحرایی، گیاهی از تیره گندمیان که دارای سنبله کوتاه و تقریبا مخروطی شکل است بر روی سنبله تارهای طویل و نسبتا ضخیمی وجود دارد این گیاه جز غلات بسیارپست شمرده میشود و تقریبا مصرف علوفه ای هم ندارد در اکثر مزارع بطور خودرو میروید. سنبل ابلیس شعیرابلیس جوهرز یولاف بیابانی، یکی از اقسام یولاف معمولی. یا یولاف معمولی. یولاف. یایولاف وحشی. یکی ازاقسام خودروی یولاف که بنام سبوس و سابوس نیز خوانده میشود داو سر وحشی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از یولاخ
تصویر یولاخ
زمین بایر و بی آب و دور از آبادی
فرهنگ فارسی عمید
(یُلْ)
دهی است از دهستان کوهپایۀ بخش مرکزی شهرستان ساوه، واقع در 25هزارگزی شمال باختری ساوه و 180گزی راه عمومی. سکنۀ آن 153 تن، آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(یُ)
یا یولائوس. ساقی اسکندر یونانی که بنابه برخی داستانها مورد بی مهری او قرار گرفته بود و به همدستی مدیوس و دیگران زهر در جام شراب اسکندر ریخت و او را مسموم کرد. (از ایران باستان ص 1927 و 1931)
لغت نامه دهخدا
کشور ناآبادان وبی آب، (ناظم الاطباء)، مکان سراب و بی آب و دور از آبادانی را گویند، (برهان) (آنندراج)، به احتمالی صورت اصلی کلمه ’دیولاخ’ بوده است، (یادداشت لغت نامه)، و یا کلمه ترکی است به معنی جایی که علف و سبزه آن را چیده اند از مصدر ’یولماخ’ به معنی چیدن سبزه و علف
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ)
ولف. پی درپی درخشیدن برق، نوعی از دویدن که پایها با هم افتد، با کسی الفت گرفتن، با هم آمدن قوم برابر، نزدیک شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) ، نسبت کردن خود را به کسی یا چیزی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(یُ)
از دانشمندانی که با همسرش مشغول تحقیقات در شوش گردید و قصر اردشیر دوم هخامنشی را کشف کرد. (ایران باستان ج 1 ص 56، ج 2 ص 1565). و نیز رجوع به ایران در زمان ساسانیان شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از یولاف وحشی
تصویر یولاف وحشی
یولاف خود رو داوسر از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یولاف صحرایی
تصویر یولاف صحرایی
یولاف بیابانی دیو جو از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یولاف ابیض
تصویر یولاف ابیض
یولاف سپید یولاف چمنی از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار