جدول جو
جدول جو

معنی یوقور - جستجوی لغت در جدول جو

یوقور
(یُ قُرْ)
یوغور. یغور. گنده. بزرگ. گردن کلفت. زمخت. (یادداشت مؤلف). و رجوع به یغور شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از وقور
تصویر وقور
باوقار، بردبار
فرهنگ فارسی عمید
(مَ)
گران گوش. (مهذب الاسماء) گران گوش و استخوان کفته. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، چیز دارای نشانه که در آن وقرات باشد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(یُ غُرْ)
یغور. (یادداشت مؤلف). زمخت و ضخم و ناهموار. و رجوع به یغور شود
لغت نامه دهخدا
(یَ)
تلخ. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(وُ)
جمع واژۀ وقر. (اقرب الموارد). رجوع به وقر شود
لغت نامه دهخدا
(یُ)
یقر. یغور. یغر. رجوع به یقر و یغر و یغور شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از یوغور
تصویر یوغور
ستبیر و عظیم الجثه (از لحاظ تشبیه به خمیرورآمده)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وقور
تصویر وقور
بردبار آرام: زن یا مرد آهسته و بردبار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یقور
تصویر یقور
بنگرید به یغور ستبیر و عظیم الجثه (از لحاظ تشبیه به خمیرورآمده)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وقور
تصویر وقور
((وَ))
آهسته و بردبار
فرهنگ فارسی معین