- ینگ
- شکل و مانند و طرز و روش
معنی ینگ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زنی که شب زفاف همراه عروس به خانۀ داماد می رود، یدک، دنباله
زنی که در شب زفاف دنبال عروس بخانه داماد رود، دنباله ترکی پساد (گویش بدخشی) زه ساگدوش: مرد ینگه برای عروس بمنزله ساق دوش است برای داماد توضیح آنکه درقدیم شب عروسی مردی (یا دو مرد) جهاندیده وتجربه پرورده از دوستان داماد نزد اومی نشستند و وی را به وظایفی که برعهده داشت آشنا می ساختند وجزئیات اعمال شب زفاف رابدومی آموختند این مردان را ساق دوش می گفتند. برای عروس نیززنی (یازنانی) تعیین می شدند که وی رابه وظایفش آشناسازند و چنین زنی راینگه می گفتند
نو، جدید
زمینی مربع شکل به عرض پنج یا شش متر، برای انجام مسابقه مانند مشت زنی، حلقۀ فولادی چرخ اتومبیل که لاستیک را روی آن می گذارند، حلقۀ فولادی در موتور که پیستون را روی سیلندر نگاه می دارد
میدان مسابقه مشت زنی که گرداگرد آن را طناب کشیده اند، حلقه چدنی که پیستون را روی سیلندر نگه می دارد و از ورود گاز به داخل کارتل یا روغن به داخل محفظه سیلندر جلوگیری می کند، حلقه فلزی چرخ خودرو که تایر روی آن نصب می شود
دنیای جدید، کنایه از امریکا
نوعی نظامی در امپراتوری عثمانی
قاره آمریکای شمالی ومرکزی وجنوبی. توضیح این لفظ ترکی فارسی است وظاهرا معنی آن دنیای جدیداست و نخست باراز راه عثمانی (مانندبسیاری لغات دیگرکه از اروپا به ایران از راه عثمانی میرسید) به کشور ماآمده است وتامدتهامردم ایران به جای گفتن آمریکاینگه دنیا ینگی دنیاوطبقات پایین تر لنگه دنیا و لنگی دنیامی گفتند
ینگی دنیا: در برخی فرهنگنامه ها گمان رفته است که واژه ینگه یاینگی ترکی است ولی این واژه دگر گشته یانکی به مانک شهروند آمریکاست جهان ینکی ها آمریکا قاره آمریکای شمالی ومرکزی وجنوبی. توضیح این لفظ ترکی فارسی است وظاهرا معنی آن دنیای جدیداست و نخست باراز راه عثمانی (مانندبسیاری لغات دیگرکه از اروپا به ایران از راه عثمانی میرسید) به کشور ماآمده است وتامدتهامردم ایران به جای گفتن آمریکاینگه دنیا ینگی دنیاوطبقات پایین تر لنگه دنیا و لنگی دنیامی گفتند
بنگرید به ینی چری
تهمت
مخدر
ابکم، عجم
خالی
گردی مخلوط از برگها و سرشاخه های تازه گلدار که شاهدانه میگیرند و بواسطه مواد سمی که دارد مخدر است
صدائی که از بر هم خوردن دو سنگ یا چوب برآید و آلت شالی کوبی
آهنگ طرب انگیز موسیقی اثر نور که بر ظاهر اجسام نمایشهای مختلف می دهد، اثری که در روی چشم از انوار منعکس بوسیله اجسام احساس می شود، و بمعنی سود و بهره و رونق
جسمی که در مجاورت هوا و رطوبت هوا و رطوبت بر روی آهن پیدا می شود و یا آلت فلزی که به نیروی برق یا بوسیله فنری که در آنست با گذاشتن انگشت در روی تکمه آن صدا می کند، مثل زنگ درب خانه
چین و چروک
جدال و قتال، ستیزه، نبرد، پیکار، حرب، رزم
منقار جانوران و مرغان خمیده و منحنی و انگشت دست انسان و پنجه و چنگال درندگان را گویند
نشان و علامتی که روی عدلهای تجارتی مینویسند، لوله ای که در آبراهه جاسازی شود
تباهی، فساد، بد ذاتی
کم عرض، باریک
حجر و جسمی صلب و سخت که از زمین استخراج میکنند وماده که کوههای صلب را تشکیل میدهد
خوش حرکات شیرین رفتار ظریف: شاهد شوخ شنگ، خوشگل، عیار، دزد راهزن. یا شنگ و مشنگ. دزد و راهزن، شنگول شادمان، حیله گر محیل. گیاهی است از تیره مرکبان که علفی و دارای برگهای متناوب است. میوه اش فندقه و گلهایش به صورت کاپیتول در انتهای ساقه قرار دارند. شنگ دارای گونه های مختلف است که همه در آب و هواهای معتدل آسیا (از جمله ایران) و اروپا و افریقا می رویند. چون شنگ یکی از سبزیهای خوردنی می باشد و در اغذیه مصرف میشود در بعضی نقاط آن را می کارند سنسفیل سلسفیل اسپلنج اسفلنج. یا شنگ چمنی. گونه ای شنگ که دارای برگهای باریکتر از شنگ معمولی است. لحیه التیس ذنب الخیل
بال مرغ، بال، شاخۀ درخت
چین و چروک، چین و چروکی که به سبب پیری در پوست بدن پدید می آید
زنگ، از آفات نباتی که قارچ های ذره بینی انگل در بعضی از گیاهان تولید می کند، ژنگه، آسه
زنگ، از آفات نباتی که قارچ های ذره بینی انگل در بعضی از گیاهان تولید می کند، ژنگه، آسه
مرد قوی جثه
قوز، برآمدگی در چیزی، خمیده، منحنی، کوژ، گوژ، کوز، غوز، محدّب
جزیره، قطعه زمینی در وسط دریا که از هر طرف، آب آن را احاطه کرده باشد، آبخوست، جز، آبخست، اداک، آبخو، آدک، آداکبرای مثال همان گه سپاه اندر آمد به جنگ / سپه همچو دریا و دریا چو گنگ (عنصری - ۳۵۸)
قوز، برآمدگی در چیزی، خمیده، منحنی، کوژ، گوژ، کوز، غوز، محدّب
جزیره، قطعه زمینی در وسط دریا که از هر طرف، آب آن را احاطه کرده باشد، آبخوست، جز، آبخست، اداک، آبخو، آدک، آداک