ابن رباب. ازبزرگان متکلمان خوارج. اول در فرقۀ ثعلبیه بود سپس به فرقۀ بهییه پیوست. و از اوست: کتاب المخلوق. کتاب التوحید. کتاب احکام المؤمنین. کتاب رد بر معتزله در قدر. کتاب مقالات. کتاب اثبات امامت ابی بکر. کتاب رد بر مرحبه. کتاب الرد علی حمادبن ابی حنیفه. (از فهرست ابن الندیم). و رجوع به خاندان نوبختی ص 137 شود
ابن رباب. ازبزرگان متکلمان خوارج. اول در فرقۀ ثعلبیه بود سپس به فرقۀ بهییه پیوست. و از اوست: کتاب المخلوق. کتاب التوحید. کتاب احکام المؤمنین. کتاب رد بر معتزله در قدر. کتاب مقالات. کتاب اثبات امامت ابی بکر. کتاب رد بر مرحبه. کتاب الرد علی حمادبن ابی حنیفه. (از فهرست ابن الندیم). و رجوع به خاندان نوبختی ص 137 شود
نوعی از خوشترین خرما. (منتهی الارب) (آنندراج). بهترین و گواراترین رطب. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). معرب از موشان. از اطیب انواع رطب. و رجوع به ام جرذان و موشان شود. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). از امثال مردم عراق: ’بعله الورشان تأکل الرطب المشان’. و در صحاح: ’تأکل رطب المشان’ بالاضافه قال، و لاتقل ’تأکل الرطب المشان’ اعجمی است. (از اقرب الموارد). بعله الورشان یأکل رطب المشان. (معجم البلدان ذیل مشان). این مثل را درباره کسی گویند که چیزی اظهار کند و مرادش چیز دیگری باشد. (ناظم الاطباء)
نوعی از خوشترین خرما. (منتهی الارب) (آنندراج). بهترین و گواراترین رطب. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). معرب از موشان. از اطیب انواع رطب. و رجوع به ام جرذان و موشان شود. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). از امثال مردم عراق: ’بعله الورشان تأکل الرطب المشان’. و در صحاح: ’تأکل رطب المشان’ بالاضافه قال، و لاتقل ’تأکل الرطب المشان’ اعجمی است. (از اقرب الموارد). بعله الورشان یأکل رطب المشان. (معجم البلدان ذیل مشان). این مثل را درباره کسی گویند که چیزی اظهار کند و مرادش چیز دیگری باشد. (ناظم الاطباء)
دهی است از دهستان طارم پایین بخش سیردان شهرستان زنجان، واقع در 22000گزی جنوب باختری سیردان و 2000گزی راه مالرو عمومی، با 302 تن سکنه. راه آن مالروو صعب العبور است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی است از دهستان طارم پایین بخش سیردان شهرستان زنجان، واقع در 22000گزی جنوب باختری سیردان و 2000گزی راه مالرو عمومی، با 302 تن سکنه. راه آن مالروو صعب العبور است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
یمگان دره. از اعمال بدخشان است و منفی ومدفن ناصرخسرو علوی بدانجاست. یمغان. یمکان. (یادداشت مؤلف). نام قصبه ای است از بدخشان که بر سمت کاشغر واقع است. گویند مدفن حکیم ناصرخسرو در آنجاست و بعضی گویند در سه روزۀ آنجاست. (برهان). تبدیل یمگان به یمغان و تعریب به ینبقان مؤید رجحان گاف است بر کاف. بنابه نوشتۀ محمدنادرخان در کتاب ’راهنمای قطغن و بدخشان’ درۀ یمگان درۀ ممتدی است مشتمل بر قریب 12 قطعه آبادی، و بلوک یمگان به عنوان ’تکاب یمگان’از مضافات قصبۀ جرم محسوب و مشتمل بر 23 قشلاق است که جمعاً 2680 خانه و قریب 20000 نفر نفوس دارد و ازقصبۀ جرم تا دهان ’تنکی کران’ یمگان گفته می شود. وقصبۀ جرم از فیض آباد که مرکز بدخشان است شش الی هفت فرسخ فاصله دارد. یکی از آبادیهای یمگان به نام ’زیارت حضرت سید’ موسوم است و احتمال دارد قبر ناصرخسرو باشد. اهالی اطراف جرم اغلب مانند تکاب و دروج و اهل درۀ منجان شیعۀ آغایی خانی (یعنی اسماعیلیۀ آقاخانی) هستند. (از حاشیۀ برهان چ معین) : کوهی ست به یمگان که نبینند گروهی کز چشم حقیقت سپس ستر شقایند. ناصرخسرو. بر من گذر یکی که به یمگان در مشهورتر ز آذر برزینم. ناصرخسرو. شکر آن خدای را که به یمگان ز فضل او بر جان و مال شیعت فرمانروا شدم. ناصرخسرو. اگر خوار است و بیمقدار یمگان مرا اینجا بسی عز است و مقدار. ناصرخسرو. منگر بدان که در ده یمگان محبوس کرده اند مجانینم. ناصرخسرو. من به یمگان به بیم و خوار و به جرم ایمنند آنکه دزد و میخوارند. ناصرخسرو. ناصرخسرو چو در یمگان نشست آه او از چرخ این کیوان گذشت. عطار. گوشۀیمگان گرفت و کنج کوه تا نبیند روی شوم آن گروه. عطار
یمگان دره. از اعمال بدخشان است و منفی ومدفن ناصرخسرو علوی بدانجاست. یمغان. یمکان. (یادداشت مؤلف). نام قصبه ای است از بدخشان که بر سمت کاشغر واقع است. گویند مدفن حکیم ناصرخسرو در آنجاست و بعضی گویند در سه روزۀ آنجاست. (برهان). تبدیل یمگان به یمغان و تعریب به ینبقان مؤید رجحان گاف است بر کاف. بنابه نوشتۀ محمدنادرخان در کتاب ’راهنمای قطغن و بدخشان’ درۀ یمگان درۀ ممتدی است مشتمل بر قریب 12 قطعه آبادی، و بلوک یمگان به عنوان ’تکاب یمگان’از مضافات قصبۀ جرم محسوب و مشتمل بر 23 قشلاق است که جمعاً 2680 خانه و قریب 20000 نفر نفوس دارد و ازقصبۀ جرم تا دهان ’تنکی کران’ یمگان گفته می شود. وقصبۀ جرم از فیض آباد که مرکز بدخشان است شش الی هفت فرسخ فاصله دارد. یکی از آبادیهای یمگان به نام ’زیارت حضرت سید’ موسوم است و احتمال دارد قبر ناصرخسرو باشد. اهالی اطراف جرم اغلب مانند تکاب و دروج و اهل درۀ منجان شیعۀ آغایی خانی (یعنی اسماعیلیۀ آقاخانی) هستند. (از حاشیۀ برهان چ معین) : کوهی ست به یمگان که نبینند گروهی کز چشم حقیقت سپس ستر شقایند. ناصرخسرو. بر من گذر یکی که به یمگان در مشهورتر ز آذر برزینم. ناصرخسرو. شکر آن خدای را که به یمگان ز فضل او بر جان و مال شیعت فرمانروا شدم. ناصرخسرو. اگر خوار است و بیمقدار یمگان مرا اینجا بسی عز است و مقدار. ناصرخسرو. منگر بدان که در ده یمگان محبوس کرده اند مجانینم. ناصرخسرو. من به یمگان به بیم و خوار و به جرم ایمنند آنکه دزد و میخوارند. ناصرخسرو. ناصرخسرو چو در یمگان نشست آه او از چرخ این کیوان گذشت. عطار. گوشۀیمگان گرفت و کنج کوه تا نبیند روی شوم آن گروه. عطار
دهی است از دهستان گاورود بخش کامیاران شهرستان سنندج، واقع در 36000گزی شمال کامیاران و 4000گزی باختر راه شوسۀ کرمانشاه به سنندج، با 420 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. در دو محل به فاصله دوهزارگزی با نامهای یمنان بالا و یمنان پائین قرار دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان گاورود بخش کامیاران شهرستان سنندج، واقع در 36000گزی شمال کامیاران و 4000گزی باختر راه شوسۀ کرمانشاه به سنندج، با 420 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. در دو محل به فاصله دوهزارگزی با نامهای یمنان بالا و یمنان پائین قرار دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
اسم ترکی زعرور است. (تحفۀ حکیم مؤمن). نوعی زالزالک که میوۀ سرخ رنگ دارد. یمشان. نام ترکی زالزالک وحشی. سیاه میوه. ولیک. (یادداشت مؤلف). رجوع به زالزالک و زعرور شود
اسم ترکی زعرور است. (تحفۀ حکیم مؤمن). نوعی زالزالک که میوۀ سرخ رنگ دارد. یمشان. نام ترکی زالزالک وحشی. سیاه میوه. ولیک. (یادداشت مؤلف). رجوع به زالزالک و زعرور شود
دهی است از دهستان ماهور و میلانی بخش خشت شهرستان کازرون، واقع در 8هزارگزی راه فرعی گچساران به بنادر با 260 تن سکنه، آب آن از چشمه و راه آن ماشین رو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7) دهی است از دهستان فلارد بخش لردجان شهرستان شهرکرد، واقع در 30هزارگزی خاور لردگان با 117 تن سکنه، آب آن از چشمه و راه آن ماشین رو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
دهی است از دهستان ماهور و میلانی بخش خشت شهرستان کازرون، واقع در 8هزارگزی راه فرعی گچساران به بنادر با 260 تن سکنه، آب آن از چشمه و راه آن ماشین رو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7) دهی است از دهستان فلارد بخش لردجان شهرستان شهرکرد، واقع در 30هزارگزی خاور لردگان با 117 تن سکنه، آب آن از چشمه و راه آن ماشین رو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
دهی است از دهستان رودشت بخش کوهپایۀ شهرستان اصفهان، واقع در 40هزارگزی جنوب باختری کوه پایه و 19هزارگزی شوسۀ اصفهان به یزد. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 112 تن است. آب آن از قنات و محصول آن، غلات، پنبه، حبوبات و شغل اهالی زراعت است. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهی است از دهستان رودشت بخش کوهپایۀ شهرستان اصفهان، واقع در 40هزارگزی جنوب باختری کوه پایه و 19هزارگزی شوسۀ اصفهان به یزد. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 112 تن است. آب آن از قنات و محصول آن، غلات، پنبه، حبوبات و شغل اهالی زراعت است. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
ترکی بنگرید به یامان نوعی باداست که اگر بیایدیا کسی بدان مبتلا گردد مایه مرگ او میشود منسوب به یمن یمنی. متعلق به یمن سخته دریمن: یکی زرنام ملک بر نبشته دگر آهن آب داده یمانی. (دقیقی)، از مردم یمن اهل یمن
ترکی بنگرید به یامان نوعی باداست که اگر بیایدیا کسی بدان مبتلا گردد مایه مرگ او میشود منسوب به یمن یمنی. متعلق به یمن سخته دریمن: یکی زرنام ملک بر نبشته دگر آهن آب داده یمانی. (دقیقی)، از مردم یمن اهل یمن