- یعملات(یَ مَ)
جمع واژۀ یعمله. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). رجوع به یعمله شود
معنی یعملات - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع مهمله، یاوه ها چرند و پرند جمع مهمله (مهمل) کلامهای بیهوده مزخرفات
با کسی در بلندی نبرد کردن معارضه کردن در بلندی. معالات کردن، با کسی در بلندی نبرد کردن: و لشکری که بدان باروزگار معادات و با فلک معالات توان کرد... در جهان آواره گشته
معاملات در فارسی، جمع معامله، سودا ها داد و ستد ها همکاری ها جمز معامله (معاملت) : راستی نگاه داشتن در معاملات و انصاف از خود و اهل خود بدادن، داد و ستد و خرید و فروش و معامله
جمع معضله، دشواری ها جمع معضله (معضل) مشکلات دشواری. توضیح در تداول فارسی بفتح ضاد تلفظ شود. مسائل مشکل، و دشوار و فرو بسته
بنگرید به معموله انجامیده ها رواگ ها ساخته ها جمع معموله (معمول) عمل شده ها، متداولات، مصنوعات
رمن نادرست از عمله کارگران مزدوران جمع (غلط) عمله: خواجه کاوس عرض کرد: بچشم و با عملجات تماشاخانه را جاروب کردند و فرش گستردند
