- یعاقیب
- جمع یعقوب، کبک های نر
معنی یعاقیب - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع اعجوبه، شگفتی زای ها داستان های شگفت جمع اعجوبه آنچه مردم را در تعجب اندازد، جمع عجیب چیزهای شگفت آور و غریب
قطعه های متفرق زمین گیاهدار
جمع ندارد، شگفتی ها
به صیغه جمع رشته انگبین، رشته گلیزانجل (لعاب خطمی)، روان شدن گلیز (لعاب)
اعجوبه ها، اشخاص عجیب، شگفت آورها، جمع واژۀ اعجوبه
یاقوت ها، نوعی سنگهای معدنی گران بها، یاکندها، کنایه از لبان سرخ معشوق، جمع واژۀ یاقوت
عصب ضخیم بالای پاشنه پا جمع عراقیب. عصب ضخیم بالای پاشنه پا جمع عراقیب
جمع یعمر، بزغالگان میشزادگان
جمع یعلول، سیاب ها گنبدک ها شتران دو کوهانه
یعاقبه در فارسی: ژاکوپیان (یعقوبیان) پیروان یقعوب براذعی که سه بنی را باور ندارند
جمع یعفور، آهوان گوسالگان
جمع یافوخ، جاندانه ها
جمع یاقوت، جمع یاقوت، : از ریشه پارسی یاغوت ها یاکند ها
جمع اعجوبه، چیزهای شگفت آور
پیگرد، پیگیری، پی جویی، دنبال کردن
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
آنکه پاشنه را می گیرد، نام پسر اسحاق (ع) و پدر یوسف (ع)، پیامبری که به آزمایشهای سخت مبتلا شد و صبر او معروف است
پیروی کردن
دنبال کردن، دوباره کردن کاری
عقاب شده، شکنجه شده
پاسبان، نگهبان، کشیک چی
عقاب کننده، عذاب دهنده، دنبال کننده
عقب هم رفتن، از پی هم آمدن، دنبال کردن
عیب ها، نقیصه ها، نقص ها، بدی ها، جمع واژۀ عیب
دنبال کردن، از پی چیزی رفتن، دنبال امری یا کسی را گرفتن، در علم حقوق پیگرد، اوراد و دعاهایی که بعد از نماز می خوانند
عذاب دهنده
عیبها و بدیها و کاری بد و ناشایسته
بر گرفته از عبرانی نام پیامبری است ژاکوب، کبک نر از پرندگان
((تَ))
فرهنگ فارسی معین
دنبال کردن، از پی چیزی رفتن، دعایی که بعد از نماز خوانند، پی گرد، پی گیری یا جست و جوی کسی به وسیله نیروی انتظامی یا مقامات قضایی