- یشمی
- رنگی است سبزمایل به سیاهی برنگ یشم: اگرمقدارکمی سرخ وزرد به سبز سیر اضافه کنند یشمی میشود
معنی یشمی - جستجوی لغت در جدول جو
- یشمی ((یَ))
- رنگ سبز تند، به رنگ یشم
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کیمیا
اپتیک، عینک
منسوب بپشم پشمین از پشم: جوراب پشمی
در مرحله ششم ششمین
علمی است که در آن از خواص اجسام طبیعی و تغییرات عمیق گوهرها و عناصر بحث می شود
علمی که در خواص مواد، تجزیه و ترکیب و اثر آن ها در یکدیگر بحث می کند
شیمی آلی: در علم شیمی قسمتی از شیمی که دربارۀ کربن یعنی درمورد مواد اولیۀ حیوانی و گیاهی بحث می کند، شیمی کربن
شیمی آلی: در علم شیمی قسمتی از شیمی که دربارۀ کربن یعنی درمورد مواد اولیۀ حیوانی و گیاهی بحث می کند، شیمی کربن
علمی است که موضوع آن خواص ماده، ترکیب، تجزیه و تأثیر آنهاست
پوست یا چرم خام، پوست حیوان که هنوز آن را دباغت نکرده و فقط با مالش دست پرداخت داده باشند، برای مثال چو خوان نهاد نهاری فرونهد پیشت / چو طبع خویش به خامی چو یشمه بی چربو (منجیک - شاعران بی دیوان - ۲۴۶)
Woolen
шерстяной
aus Wolle
вовняний
wełniany
de lã
di lana
de lana
en laine
van wol
ขนแกะ
صوفيٌّ
ऊन का
ya sufi
اون کا
پارسی تازی گشته یشم یکی از گونه های عقیق که دارای رنگ دودی مایل بسفیداست ازاین سنگ گاهی در جواهرسازی و ساختن زینت آلات استفاده میکنند حجر حبشی سنگ یاسم حجرالشف یشب حجرالشب یشف یشپ سنگ چشم. یا یشک سفید. یکی از گونه های یشم که سفیدرنگ است وبنام حجر اخاطیس نیزموسوم است
سنگی شبیه عقیق یا زبرجد به رنگ های مختلف سفید، کبود و سبز تیره