- یسری
- چپ دست چپ سوی چپ طرف چپ مقابل یمینی
معنی یسری - جستجوی لغت در جدول جو
- یسری
- طرف چپ، دست چپ
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گمراه، زیانکار، مرگ، فریب، نکوهش
جمع اسیر، بردگان حرکت در شب حرکت در شب
سخت و ستبر
مدد، اعانه
فروماندگان
همه گیری فراگیری
حالت وچگونگی پسر بنوت
عدم رغبت به طعام، پری و سرشاری
سهل، آسان، قلیل، اندک
کمک، دوستی، همدمی، همراهی
یاری جستن: کمک خواستن، مدد خواستن، استفاده کردن، یاری خواستن
یاری خواستن: کمک خواستن، مدد خواستن، استفاده کردن
یاری دادن: کمک کردن
یاری رساندن: کمک رساندن
یاری کردن: کمک کردن، توانستن، مدارا کردن، تقویت کردن
یاری جستن: کمک خواستن، مدد خواستن، استفاده کردن، یاری خواستن
یاری خواستن: کمک خواستن، مدد خواستن، استفاده کردن
یاری دادن: کمک کردن
یاری رساندن: کمک رساندن
یاری کردن: کمک کردن، توانستن، مدارا کردن، تقویت کردن
عنوان هر یک از پادشاهان ساسانی
سرایت کننده، در پزشکی مرضی که از یکی به دیگری سرایت کند
مربوط به پسر، ویژگی کسی که به فرزند پسر علاقۀ بیشتری دارد
اسیرها، گرفتارها، بندی ها، زندانی ها، کسانی که در جنگ به دست دشمن گرفتار شود، جمع واژۀ اسیر
تنگی، دشواری
منسوب به قسر جبری اجباری مقابل ارادی طبعی. یا جنبش قسری. حرکت قسری
خرده شماره خرده پارسی تازی گشته خسرو کم کمبود کمداشت منسوب به کسر، مبلغی که از چیزی کسر آمده و نقصان دارد. یا جمله کسری. هر کسر بزرگتر از واحد را جمله کسری می گویند. عنوان انوشروان عادل خسرو اول، عنوان پرویز ابن هرمز بن انوشروان خسرو دوم، عنوان هر یک از شاهنشاهان ساسانی، جمع اکاسر اکاسره. کسری: (جزای حسن عمل بین که روز گار هنوز خراب می نکند بارگاه کسری را خ) (ظهیر فاریابی)
سرایت کننده
اعانت، کمک، دستگیری، پایمردی، مساعدت
اندک، آسان
کمک، مدد
جبری، اجباری
جاری، نسبت میان زنان دو یا چند برادر با یکدیگر، زن برادر شوهر
Boyish
Fraction
Contagious, Infectious
fração