جدول جو
جدول جو

معنی ییری

ییری
جاری، نسبت میان زنان دو یا چند برادر با یکدیگر، زن برادر شوهر
تصویری از ییری
تصویر ییری
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با ییری

پیری

پیری
سالخوردگی کهنسالی سیخوخت مقابل جوانی. یا روز پیری. هنگام سالخوردی زمان کهنسالی: بهشتاد شد سالیان قباد نبد روز پیری هم از مرگش شاد. (شا. بخ 2308: 8) یا مقام پیری. شیخوخت. یا پیری است و فراموشی. پیران بهنگام فراموشی گویند، جوانان که چیزی را فراموش کرده بشوخی چنین گویند. یا پیری است و هزار عیب. پیری عیبهای بسیار همراه دارد
فرهنگ لغت هوشیار

هیری

هیری
گل همیشه بهار، گل شَب بو، گیاهی زینتی باساقۀ بلند و گل هایی به رنگ های مختلف
شَب اَنبوی، خِیرو، خیری، زِراوِشان
هیری
فرهنگ فارسی عمید

یاری

یاری
کمک، دوستی، همدمی، همراهی
یاری جستن: کمک خواستن، مدد خواستن، استفاده کردن، یاری خواستن
یاری خواستن: کمک خواستن، مدد خواستن، استفاده کردن
یاری دادن: کمک کردن
یاری رساندن: کمک رساندن
یاری کردن: کمک کردن، توانستن، مدارا کردن، تقویت کردن
یاری
فرهنگ فارسی عمید