- یزکداری (یَ زَ)
شغل و صفت یزکدار. (یادداشت مؤلف). پیشقراولی سپاه کردن:
یزکداری از دیده نگذاشتند
یتاقی که رسمی است می داشتند.
نظامی.
در یزکداری ولایت جود
دولت تست پاسدار وجود.
نظامی.
و رجوع به یزک و یزکدار شود
یزکداری از دیده نگذاشتند
یتاقی که رسمی است می داشتند.
نظامی.
در یزکداری ولایت جود
دولت تست پاسدار وجود.
نظامی.
و رجوع به یزک و یزکدار شود
