جدول جو
جدول جو

معنی یزدادی

یزدادی
گوشت سرخ شده که تخم مرغ روی آن بشکنند، کوفته که میان آن تخم مرغ پخته گذاشته باشند
تصویری از یزدادی
تصویر یزدادی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با یزدادی

یزدادی

یزدادی
قلیه وقیمه راگویندکه بعد از پخته شدن تخم مرغ بربالای آن ریزند، کوفته که درآن تخم مرغ پخته باشد
فرهنگ لغت هوشیار

یزدادی

یزدادی
قلیه و قیمه را گویند که بعد از پخته شدن تخم مرغ بر بالای آن ریزند، کوفته که در آن تخم مرغ پخته باشد
فرهنگ فارسی معین

یزدادی

یزدادی
منسوب است به یزداد که انتساب اجدادی است. (از لباب الانساب)
لغت نامه دهخدا

یزدادی

یزدادی
علی بن محمد بن احمد... ابن یزداد رازی یزدادی، او پسر ابوعبدالله خازن است و در بخارا سکنی گزید و بعد به سمرقند رفت و در آنجا درگذشت. یزدادی از ابوعبیدالقاسم و ابوعبدالله حسین محاملی و جز آن دو روایت کرد. (از لباب الانساب)
لغت نامه دهخدا

یزدادی

یزدادی
نوعی از قلیه و یا قیمه که پس از پخته شدن بر بالای آن تخم مرغ گذارند. (ناظم الاطباء) (از انجمن آرا) (آنندراج) (از برهان) :
خورد مخالفان تو خون دل و جگر
قوت موافقان تو یزدادی و عسل.
طیان.
خاک مالیده به لب می گذرد مست و ملنگ
خورده یزدادی چغز و زده فرخواک جعل.
مشفقی بخاری.
، کوفته ای که در میان آن تخم مرغ گذارند. (از آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

یزدانی

یزدانی
منسوب به یزدان، فنی است ازفنون کشتی: چه شود گردبمخالف رسی ازیزدان پاش بر داری وبرگردسرت گردانی. (گل کشتی)
فرهنگ لغت هوشیار

یزدانی

یزدانی
میرزا عبدالوهاب کوچکترین فرزند وصال شیرازی از شعرا و فضلای قرن چهاردهم هَ. ق. بود و در معانی و بیان و بدیع و ریاضیات و موسیقی و اسطرلاب و هیأت قدیم و خط و ربط و نقاشی و کارهای دستی و نظم و نثر عربی استادی ماهر بود. قسمتی از کتیبۀ رواق مطهر حضرت امام رضا (ع) به خط و قلم اوست. و نیز به امر ناصرالدین شاه، خسرو و شیرین نظامی را با نقش و نگار شگفت انگیزی نوشت. بیش از هزار و پانصد بیت از اشعارش بجا نمانده است از آن جمله است:
ترک چشم تو به کین با دل هر مسکین است
یا همین با دل مسکین من اندر کین است
روزگار من و زلف و خط و خال تو سیاه
این سیاهی همه از بخت من مسکین است
من ز دشنام تو حاشا که برنجم لیکن
سخن تلخ دریغ از دهن شیرین است
گر دو صد بار زنی تیغ جفا بر سر من
همچنان در دل من مهر تو صد چندین است
نقش زلف تو مگر خامۀ یزدانی بست
کز سر کلک همه خامۀ او مشکین است.
مصراع زیر ماده تاریخ وفات یزدانی است: خواست یزدانی وصال حی وهاب ودود = 1328 هجری قمری (از ریحانه الادب ج 4 ص 332). آنچه از اشعار او در دست است 7 قصیده و 14 غزل می باشد و ضمناً کتیبه های دوحرم شاه چراغ و سیدمحمد در شیراز به خط اوست و چند نسخه از کلیات سعدی و دیوان حافظ نوشته و از موسیقی نیز بهرۀ کافی داشته و رباب خوب می نواخته است
از قدمای شعرای زبان فارسی بوده و رادویانی در ترجمان البلاغه اشعار زیر را از او آورده است. (یادداشت مؤلف) :
از جود به سائل دهد اقلیم ز دشمن
همواره به نوک قلم اقلیم ستانی.
#
آن شاه با کفایت و آن میر بی کفو
ارزاق را از ایزد کافی کفش کفیل
شاهی که پیش سائل و زائر فرستد او
پرسش به شست منزل (و) مالش به شست میل.
#
ای آنکه ریاست را بنیادی و اصلی
چونانکه سیاست را کانی و مکانی.
#
شهی وقف کرده بر آمال مال
چن او نی به مردی کسی ز آل ِ زال.
#
دو چیز بود برزم تو ماتم و سور
هم ماتم دشمنان و هم سور نسور.
#
دو زلفگانش چلیپا شد و لبان عیسی
رخش زبور ملاحت شد و میان زنار
لغت نامه دهخدا