جدول جو
جدول جو

معنی یزدخواست - جستجوی لغت در جدول جو

یزدخواست(یَ دَ)
نام قلعه ای است در اراضی ولایت فارس که به اصفهان اقرب است و آن را ایزدخواست گویند. سبب تسمیه اش را نوشته اند که لشکری بدانجا مقام کرده بودند چندان برف ببارید که بیشتر آنها در زیر برف بمردند. فردا که سؤال وگفتگو شد که چرا چنین وهنی اتفاق افتاد بزرگ ایشان گفت: ’ایزدخواست’ و در آنجا توقف کردند و اموات را دفن کرده قریه ای بنا نمودند به این نام معروف و موسوم شد. (انجمن آرا) (آنندراج) : در آن موضع دیهی بنا کردند و یزدخواست نام نهادند یعنی خدا هلاک ایشان خواست. (ترجمه محاسن اصفهان ص 82). و رجوع به نزهه القلوب چ دبیرسیاقی ص 149 و مادۀ ایزدخواست شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دادخواست
تصویر دادخواست
داد خواستن، در علم حقوق نامه ای که دادخواه به دادگاه بنویسد و دادخواهی کند، عرض حال
فرهنگ فارسی عمید
(زَ خا)
صحرای وسیعی است مغرب مزایجان بمسافت سه فرسخ و نشیمن گاه ایل بهارلو است. (فارسنامۀ ناصری). به این ده اولاد عالی نیز گویند که جمعیت آن طبق فرهنگ جغرافیایی (ج 7) 148 تن است
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا)
شوق و اشتیاق. (برهان قاطع)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا)
زادخوست. (ناظم الاطباء). رجوع به زادخوست شود
لغت نامه دهخدا
(زَ خوا / خا)
دهی است از دهات آبادۀ اقلید و یازده فرسخ میانۀ جنوب و مغرب آباده است. (فارسنامۀ ناصری). شهرکیست در میانۀعراق و فارس و اول خاک فارس از آنجا میباشد. (انجمن آرا) (آنندراج). نام یکی از دهستانهای دوازده گانه بخش مرکزی شهرستان آباده و تقریباً در شمال باختری بخش واقع گردیده است. حد شمالی آن کوه نیدک و لاتور، حد باختری ارتفاعات سمیرم، حد جنوبی کوه عریان و حد خاوری دشت شورجستان. رود خانه ایزدخواست از وسط دهستان میگذرد. آب مشروب و زراعتی آن از رود خانه ایزدخواست است. محصولات آنجا عبارتند از غلات، بادام، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و گیوه بافی است. این دهستان از یک آبادی بنام ایزد خواست تشکیل شده و جمعیت آن 3470 تن است و چون در کنار راه اصفهان شیراز واقعشده اهمیت دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7) ، تمام فرارسانیدن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) ، فراخ گردانیدن نعمت را بر کسی. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هَِ دِ زَ)
نام او آقامیرمحمد مؤمن و فرزند سید ابوالقاسم است. در قریۀ ایزدخواست از توابع فارس بدنیا آمد از سادات صحیح النسب بود و در شیراز تحصیل کرد. هدایت در مجمع الفصحاء مینویسد: در دورۀ جوانی با او دوستی داشته است. شاید پیش از هدایت درگذشته. رجوع به مجمع الفصحاء ج 2 ص 249 و ریاض العارفین ص 262 شود
لغت نامه دهخدا
(گِ)
دیهی است که از یزدخواست تا این دیه هشت فرسنگ و از او تا کوشک زرد هفت فرسنگ فاصله است. رجوع به نزهه القلوب مقالۀ سوم ص 185 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از دادخواست
تصویر دادخواست
((خا))
عرضحال، نوشته ای که به موجب آن از دادگاه تقاضای رسیدگی به امری می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دادخواست
تصویر دادخواست
عرض حال، مطالبه، شکایت
فرهنگ واژه فارسی سره
دادنامه، شکایت، شکوائیه، عرضحال
فرهنگ واژه مترادف متضاد