- یرمع
- فرفره، نوعی اسباب بازی کاغذی سبک و پره دار که بر اثر جریان باد دور خود می چرخد، پرپره، مازالاق، بادفر، بادفره، فرفروک
سنگ ریزۀ سفید درخشان
معنی یرمع - جستجوی لغت در جدول جو
- یرمع
- باد فر فرفره: از بازیچه ها
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
درم و دینار، زر و سیم، برای مثال تا حکیم زمانه احمق شد / دل او عشق باز یرمق شد (سنائی۱ - ۶۷۸)
نوعی مگس، مگس شب تاب، نی و قلم، در موسیقی کنایه از نی لبک، جبان، ترسو، بددل، احمق
برابر با درم و دینار اگر پارسی باشد یرمه
نی نای، کلک (قلم)، بزدل، گول، کرم شب تاب شب افروز
بز کوهی آفریکایی
Uncharacteristically, Uncommonly, Unconventionally
Unadvisedly
Eccentrically, Unusual
Untypically
de maneira excêntrica, incomum
de forma atípica
необычно , нестандартно
необдуманно
эксцентрично , необычный
нетипично
untypisch, ungewöhnlich, unkonventionell
exzentrisch, ungewöhnlich
untypisch
нехарактерно , незвично
необачно
nietypowo
nierozważnie
ексцентрично , незвичайний
нетипово
ekscentrycznie, niezwykły
nietypowo
不典型地 , 不寻常地 , 非传统地
de forma não característica, de forma incomum, de forma não convencional
imprudentemente
inusualmente
sconsideratamente