جدول جو
جدول جو

معنی یخیده - جستجوی لغت در جدول جو

یخیده
(یَ دَ / دِ)
یخ کرده. سردشده. یخ زده. (یادداشت مؤلف). و رجوع به یخیدن شود
لغت نامه دهخدا
یخیده
یخ زده، یخ کرده
تصویری از یخیده
تصویر یخیده
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خیده
تصویر خیده
کج، خمیده، خم شده، برای مثال الا تا ماه نو خیده کمان است / سپر گردد مه داه و چهارا (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۸۳) ویژگی پشم و پنبۀ زده شده، برای مثال وجود آتش، جهان چون پشم خیده / نمانده پشم و آتش آرمیده (عطار۱ - ۱۵۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شخیده
تصویر شخیده
لغزیده، افتاده، پژمرده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چخیده
تصویر چخیده
کوشیده، دم زده، ستیزه کرده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بخیده
تصویر بخیده
حلاجی شده، پشم یا پنبۀ زده شده، برای مثال همه دشت فرش است برهم فکنده / همه کوه پشم است برهم بخیده (نزاری - مجمع الفرس - بخیده)
فرهنگ فارسی عمید
(دَ / دِ)
کج شده. خمیده. خم گردیده. (ناظم الاطباء) :
الا تا ماه نوخیده کمان است
سپر گردد مه داه و چهارا.
ابوشکوربلخی.
، حلاجی شده. (ناظم الاطباء) :
جهان آتش وجودت پشم خیده
نمانده پشم ز آتش آرمیده.
عطار (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(بَ دَ / دِ)
پشم و پنبۀ زده و حلاجی کرده شده. (برهان قاطع). پنبه و پشم زده. (انجمن آرا) (آنندراج). پنبه و پشم برزده و از هم جدا گشته. (غیاث اللغات) (از شرفنامۀ منیری). پنبه و پشم واکرده. (فرهنگ رشیدی). محلوج و حلاجی کرده شده. پنبۀ بخیده و پشم بخیده، پنبه و پشم حلاجی شده. (ناظم الاطباء) :
همه دشت فرش است برهم فکنده
همه کوه پشم است برهم بخیده.
نزاری قهستانی
لغت نامه دهخدا
(یَ خَ دَ / دِ)
در تداول عامه، چاینده و یخ کننده. (یادداشت مؤلف). و رجوع به یخیدن و یخ کردن شود
لغت نامه دهخدا
(کَ تَ گِ رِ تَ)
مصدر منحوت از یخ. در تداول عامه به مزاح، بسیار سرد شدن. سخت سرما یافتن. یخ زدن. یخ کردن: توی سرما یخیدم. دستم یخید. (یادداشت مؤلف). و رجوع به یخ کردن شود
لغت نامه دهخدا
(شَ دَ)
پژمرده شده. (برهان) ، لغزیده و افتاده. (برهان) ، خود را هنگام افتادن و غلطیدن نگاهداری کرده. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(چَ دَ / دِ)
بمعنی کوشیده باشد، ستیزه کرده، دم زده. (برهان) (ناظم الاطباء) ، دشمن شده. خصومت ورزیده. رجوع به چخ و چخیدن وچخنده شود، پیش رفته. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خیده
تصویر خیده
خم شده مایل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخیده
تصویر مخیده
جنبیده حرکت کرده برفتار آمده، اقتفا کرده، خزیده (جانور)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شخیده
تصویر شخیده
شعله ور فروزان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چخیده
تصویر چخیده
کوشیده، ستیزه کرده شده، دم زده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بخیده
تصویر بخیده
پشم یا پنبه زده شده حلاجی شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخیده
تصویر مخیده
((مَ دِ))
جنبنده، خزنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چخیده
تصویر چخیده
((چِ دِ))
کوشیده، ستیزه کرده شده، دم زده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بخیده
تصویر بخیده
((بَ دِ))
پنبه زده شده، حلاجی شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خیده
تصویر خیده
((دِ))
خمیده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شخیده
تصویر شخیده
((شَ دَ یا دِ))
شعله ور
فرهنگ فارسی معین