- یخچال
- هر جایی که در آن یخ را نگهداری میکنند
معنی یخچال - جستجوی لغت در جدول جو
- یخچال
- محل نگاهداری یخ، وسیله ای که با نیروی برق کار می کند و هرچه را در آن بگذارند سرد نگاه می دارد
- یخچال
- گودال بسیار بزرگ سرپوشیده در زمین که در فصل زمستان در آنجا یخ انبار می کنند و برای تابستان نگه می دارند، صندوق فلزی یا چوبی که میوه یا خوراکی های دیگر را در آن کنار یخ می گذارند تا سرد شود، یخدان، دستگاهی صندوق مانند به اندازه های مختلف که با برق کار می کند و هرچه را که در آن بگذارند سرد نگه می دارد، در علم زمین شناسی توده های دائمی و عظیم یخ در مناطق سردسیر زمین
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منسوب به یخچال (زمین های یخچالی سنگهای یخچالی دوره های یخچالی) قسمتی از دوران چهارم زمین شناسی که با پیشرفت یخ وسرما در قسمتهای عظیمی از کره زمین مشخص است مجموعا سه یا چهار دوره یخچالی که باپیشرفت یخ های طبیعی درتشکیلات زمین شناسی دوران چهارم نیمکره شمالی مشخص است تشخیص داده شده که در هر یک از این دوره ها یخها از قطب شمال بطرف جنوب پیشروی کرده اند ودرفواصل پیشروی یخ های طبیعی تشکیلات عقب نشینی یخ ها مشاهده میشود که بدوره های بین یخچالی موسومندمهمترین دوره های یخچالی دوران چهارم عبارتند از: دوره یخچالی ساکسونین که در این دوره تمام شبه جزیره اسکاندیناوی و قسمت عظیمی ازانگلستان و هلند و آلمان و قسمت عظیمی از روسیه از یخچال پوشیده میشده است، دوره یخچالی پولونین که توسعه اش از یخچال قبلی کمتر بوده معذلک تمام اسکاندیناوی وقسمتی ازانگلستان و لهستان را فرامیگرفته است، دوره یخچالی مکلمبورژین که توسعه اش ازدویخچال قبلی کمتربود و یخچال سراسراسکاندیناوی ودانمارک رافرامیگرفته است: دوره یخ بندان
Refrigerate
refrigerar
refrigerar
schładzać
охлаждать
охолоджувати
réfrigérer
refrigerare
ठंडा करना
ঠান্ডা রাখা
mendinginkan
แช่เย็น
ٹھنڈا کرنا
Glacially
ледниково
льодовиково
lodowcowo
glaciarmente
in modo glaciale
glacialmente